عوامل مؤثر بر عدم تحقق اقتصاد اسلامی؛ ضعف در شناخت و نهادسازی
عوامل مؤثر بر عدم تحقق اقتصاد اسلامی؛ ضعف در شناخت و نهادسازی + صوت
عضو هیئت علمی دانشگاه جامع امام حسین(ع) گفت: ما بدون اینکه اصلاحات ساختاری و نهادی انجام دهیم به دنبال این بودیم که در درون همان سیستم اقتصادی گذشته مفاهیم اقتصاد اسلامی را پیاده کنیم، درصورتیکه باید ساختارها و نهادهای لازم تأسیس میشدند.
اللهمراد سیف، عضو هیئت علمی دانشگاه جامع امام حسین(ع) در گفتوگو با ایکنا، درباره چرایی عدم تحقق کامل نظام اقتصادی اسلام در کشور گفت: الگو یا نظام اقتصادی باید مبتنی بر یک نظریه مشخص اقتصادی باشد و از سوی دیگر باید نهادهای اقتصادی مبتنی بر آن نظریه ساخته شود و هم ترتیبات نهادی حاکم و در چنین شرایط یک نظام اقتصادی شکل میگیرد. همچنین باید گفت چنین نظامی در ۱۰ سال و ۲۰ سال شکل نمیگیرد و ریشه در تاریخ دارند.
وی افزود: در طول این چهار دهه توفیقاتی در شناخت برخی ابعاد نظریه اقتصاد اسلامی داشتهایم اما هنوز نیازمند اجماع هستیم تا توافق عامتری برروی آن ایجاد شود.
ضرورت تشکیل نهادهای مرتبط با نظریه اقتصاد اسلامی
این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه تشکیل نهادهای مرتبط با نظریه اقتصاد اسلامی امری مهم و ضروری است، گفت: به عنوان مثال اگر اقتصاد اسلامی میخواهیم باید بانک، تجارت یا تولید مبتنی بر اقتصاد اسلامی وجود داشته باشد؛ روابط مالی، بازار سرمایه و بیمه و به طور کلی تمامی این نهادها باید مبتنی بر نظریه اقتصاد اسلامی شکل بگیرند ولی متأسفانه تمامی این نهادها میراث نظام اقتصادی قبلی هستند و فقط سعی شده شکل اسلامی به آنها داده شود که نتیجهاش تشدید مشکلات اقتصادی است که امروزه وجود دارد.
سیف ادامه داد: در نظام تأمین مالی ایران که بانک هم زیرمجموعه آن است فقط ابزارهای اسلامی تعریف شدهاند و همه اقدامات در همین حد است، درصورتی که باید کارکرد اساسی این نهادها اسلامی باشد و دلیلش هم این است که اصل و اساس این نهاد برای این هدف شکل نگرفتهاند و طبیعی است چنین دشواریهایی به وجود آید.
وی یادآورشد: البته ابتکاراتی هم داشتهایم ازجمله بحث نظام بانکداری بدون ربا که در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی مطرح شد و نسبتاً هم به خوبی طرح شده، اما همینها را به نهاد موجود بانکی تزریق کردهایم و از آن خواستهایم این شکل از رفتار را از خود نشان دهد و این در عمل اتفاق نیفتاده، چون اساس بانک و نهادهای تأمین مالی موجود برای این کار شکل نگرفتهاند و به تعبیر قرآن أ«َفَمَنْ أَسَّسَ بُنْیَانَهُ عَلَىٰ تَقْوَىٰ» نیست. پس بیشتر شکل کار اسلامی شده ولی محتوا و کارکرد اساسی همچنان غیراسلامی است.
التقاط و عدم تغییر ساختار
عضو هیئت علمی دانشگاه جامع امام حسین(ع) با بیان اینکه بیشترین مشکل در همان جایی است که تلاش کردهایم آن را اسلامی کنیم، گفت: وقتی التقاط شکل میگیرد کارکرد اولیه خود را دارد و آن را حفظ میکند. به عنوان مثال بانک یک مفهوم غربی است و نمیتواند محملی برای انعقاد عقود اسلامی باشد و جالب است بدانید هیچ تلاشی هم برای تغییر ساختار و سازگاری آن با عقود اسلامی انجام نشده است.
سیف در ادامه افزود: اگر از همان ابتدا که میخواستیم عقود اسلامی را اجرا کنیم، هر بانکی را مشخصاً متعهد و ملزم به اجرای تنها یک عقد اسلامی میکردیم خیلی شرایط بهتر میشد. مثلاً اگر بانک «آ» مخصوص عقد مضاربه یا بانک «ب» مخصوص اجرای عقد مساقات میبود و کار دیگری به غیر از این عقود انجام نمیدادند قطعاً شرایط بهتر میشد و سیستم حسابداری و روابط بانکی براین اساس شکل میگرفت و در صورت مراجعه مشتری به این بانکها تنها انتظار اجرای یک عقد اسلامی را داشت ولی در حال حاضر از یک بانک انتظار داریم با یک سیستم حسابداری، ۱۴ عقد اسلامی را اجرا کند.
وی در پیشنهادی بیان کرد: یکی دیگر از اقداماتی که میتوان در راستای اسلامیسازی اقتصاد به آن اشاره کرد، الگوبرداری از اقتصاد مقاومتی است؛ الگویی که تعریف شده و به کار میآید. اقتصاد مقاومتی به مقامسازی اقتصاد و آسیبزدایی از اقتصاد کمک میکند و همچنین از این طریق وابستگیها مدیریت خواهند شد و ظرفیتها، احصا و تقویت میشوند.
این کارشناس اقتصادی با تأکید بر مهار تورم گفت: اگر تورم کنترل شود زمینه برای انجام اصلاحات بانکی فراهم خواهد شد. وقتی تورم ۴۰ یا ۵۰ درصدی در کشو وجود دارد صحبت از اسلامی کردن نظام اقتصادی شبیه به شوخی است، چون خود این تورم یک پدیده کاملاً غیراسلامی است و تضییع حقوق عامه محسوب میشود. وقتی تورم اتفاق میافتد نمیدانیم چه کسانی متضرر یا چه کسانی منتفع میشوند. اساس اسلامی کردن اقتصاد در گروی انجام چند اقدام است؛ اولاً روابط غیراسلامی مانند رانت در جامعه از بین برود، دوم تورم کنترل شود و سوم ترتیبات نهادی اسلامی شوند. اگر این سه مهم تحقق پیدا کنند آن وقت میتوان از اقتصاد اسلامی سخن گفت.
ضعف در شناخت اقتصاد اسلامی
سیف تأکید کرد: به نظر من قبل از اینکه بحث ایمان به اقتصاد اسلامی مطرح شود باید بحث شناخت را مورد تأکید قرار داد. ما واقعاً در درجه اول در بحث شناخت اقتصاد اسلامی مشکل داریم و این تنها مربوط به مسئولان نیست بلکه یک دانشجوی اقتصاد وقتی فارغالتحصیل میشود شناخت چندانی از اقتصاد اسلامی جز به معنای کلی ندارد و حتی از کمبود اساتیدی که به اقتصاد اسلامی اشراف کامل داشته باشند رنج میبریم و سایر اساتید هم خیلی با مباحث اقتصاد اسلامی آشنایی ندارند.
وی ادامه داد: باید به اساتید و دانشجویان مباحث مرتبط با اقتصاد اسلامی آموزش داده شود. وقتی اطلاعات یک کارمند بانک از اقتصاد اسلامی در حد راننده تاکسی و افراد عادی است چگونه میخواهیم بانک را اسلامی کنیم!؟ پس باید آموزش مفاهیم و مباحث اقتصاد اسلامی را بیش از پیش مورد توجه و اهتمام قرار داد.
عضو هیئت علمی دانشگاه جامع امام حسین(ع) در پایان گفت: اگر میخواستیم عقود اسلامی و اندیشه اقتصادی اندیشمندانی مانند شهید صدر را اجرایی کنیم حتماً باید یک سری اصلاحات ساختاری را انجام میدادیم و از همه مهمتر آموزش را جدی میگرفتیم.