نقد و ارزیابی کتاب اقتصاد مقاومتی با رویکرد جهادی

 

نقد و ارزیابی کتاب اقتصاد مقاومتی با رویکرد جهادی

اثر ابوتراب علیرضایی و غلام حسین حیدری

 

اله مراد سیف[۱]

 

 

  • ﻣﻌﺮﻓﯽ و ﺗﻮﺻﯿﻒ اﺛﺮ و ارزﯾﺎﺑﯽﺷﮑﻠﯽ آن

 

مشخصات کلی :

کتاب در ۳۰۴ صفحه مشتمل بر پانزده فصل تنظم شده است . در عنوان عبارت « اقتصاد مقاومتی» پررنگ است، در حالی که کتاب اساسا به اقتصاد مقاومتی نپرداخته و از آن ذکری نرفته است . در واقع مطالب این اثر به شرایط زمانی سال ۱۳۹۰ برگشت دارد که به نام جهاد اقتصادی نام گذاری شده بود . لذا از این جهت عنوان اقتصاد مقاومتی برای این کتاب مناسب نیست. مطالب کتاب حداکثر به برنامه پنجم آن هم قبل از اجرا  و نیز طرح تحول اقتصادی دولت نهم اشاره دارد  و برخی مطالب آن از این جهت مشمول مرور زمان شده است .

فصل ها و بخش ها :

از پانزده فصل کتاب شش فصل آن موضوع جهاد اقتصادی را مطرح کرده  که شامل چشم انداز و اهداف ، راهبردها ، مبانی  و نتایج در فصول اول تا چهارم و اندیشه حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری در فصول پنجم و ششم است. این ترتیب می توانست بهتر شود اگر اندیشه امام و رهبری را در ابتدا و سایر موارد را پس از آن می آوردند .  در فصول هفتم تا پانزدهم عناوینی را به جهاد اقتصادی مرتبط کرده اند که در متن  این ارتباط دیده نمی شود . تنها در فصل هفتم با عنوان جهاد اقتصادی و طرح تحول اقتصادی  دوباره جهاد اقتصادی به صورت تکراری تعریف شده است . در فصول بعدی این اندازه ارتباط هم دیده نمی شود . لذا عناوین به نوعی تصنعی به جهاد اقتصادی مرتبط شده اند .

ویژگی های فنی اثر:

از طرح روی جلد که شروع کنیم ارتباط مشخصی با عنوان ندارد . تصویر مقام معظم رهبری آورده شده که برای هر عنوان دیگری هم میتوانست آورده شود .

کتاب به طور کلی فاقد هر گونه صفحه آرایی است و از این جهت  ناشر که چندان آشنا هم نیست بسیار ضعیف عمل کرده است . در حروفچینی هم اشکالات فراوانی دیده می شود که در برخی صفحات ( به عنوان نمونه مانند صفحه ۱۸۰ – ۱۹۲ – ۲۰۱ – ۲۰۲ – ۲۰۳ ) فاصله های میان کلمات  آزار دهنده است .

ویرایش ادبی :

کتاب به لحاظ نوشتاری یکدست نیست و دلیل آن نیز اقتباس زیاد از دیگران است که دربسیاری موارد صورت سخنرانی و گفتاری دارد . پاراگراف بندی و فاصله ها هم یکنواخت نیست. در مواردی(صفحه ۲۱۶ یا ۲۲۱) دو کلمه را در یک خط جای داده و به خط بعدی رفته است   .

ارجاع دهی :

ارجاع دهی کتاب استاندارد نیست و هرازگاهی یک ارجاع دیده می شود و در پاراگراف های متعدد بعدی با ارجاع  به « همان» مستند سازی صورت گرفته است . در این کتاب مطالب عمدتا از دیگران اقتباس شده است و اعتبار آنها هم مد نظر نبوده به طوری که در موارد زیادی سایت های اینترنتی و روزنامه ها ماخذ بوده اند .

آدرس دهی هم یکنواخت نیست . در برخی موارد آدرس سایت به انگلیسی  در متن آورده شده (ص ۱۷۸ یا  ۲۵۰) که چنین کاری معمول نیست .

 

  • تحلیل محتوی اثر :

نظریه کلی :

این اثر یک کتاب علمی و یا یک متن آموزشی نیست .  مطالب انسجام کلی ندارند  و سیر منطقی خاصی را دنبال نمی کنند . تکرار مطالب هم لاجرم در آن دیده می شود . اقتباس زیاد انجام گرفته از کارهای دیگران موجب شده که خواننده احساس نمی کند با یک کتاب و با یک  و یا دو نویسنده  سروکار دارد . فصول هفتم تا نهم هم به شکل کشکول وار عناوینی را پوشش می دهد که ارتباط روشنی باهم ندارند و هیچ پیوستگی و یا سیر منطقی در آنها دیده نمی شود . لذا ،کتاب نمی تواند به مساله خاصی پاسخ دهد  و نیاز علمی مشخصی را برآورده سازد . البته این بدان مفهوم نیست که مطالب خوب در کتاب  دیده نمی شود بلکه این مطالب خوب هم هدفمند در کتاب جای نگرفته است . میزان استحکام تحلیل ها بسته با ماخذ مطالب اخذ شده متفاوت است و از این جهت نیز یکدست نمی باشد . سعی شده اخلاق علمی در ارجاعات رعایت شود ولی این خود ضعف اقتباس زیاد از دیگران را آشکارتر ساخته است . اگرچه هماهنگی مطالب با ارزش های اسلامی متناسب با عنوان کتاب در متن دیده می شود لیکن  از خلاقیت ونوآوری حتی در اقتباس از مطالب دیگران خبری نیست . منابع از حیث اعتبار نیز بسیار متفاوت هستند .

 

فصل اول :

فصل اول با عنوان چشم انداز و اهداف جهاد اقتصادی در ۱۸ صفحه  با مقدمه ای کوتاه شروع می شود . سپس جهاد اقتصادی راتشریح می کند که به گونه ای پراکنده گویی دچار شده  و در نهایت تعریفی از آن را ارایه می دهد . سپس اهداف جهاد اقتصادی را در ۹ محور نام می برد که محور نهم دست یابی به اهداف برنامه پنجم توسعه عنوان شده که قدری عجیب است . زیرا جهاد اقتصادی یک دکترین اقتصادی برای همه زمان هاست و اختصاصی به برنامه پنجم توسعه ندارد .

فصل دوم :

فصل دوم به راهبردها و راهکارها پرداخته است. در راهبردهای اقتصادی از ارتقائ کمی و کیفی تولید و افزایش بهره وری نام برده شده که مشخص نیست چرا تنها این دو هدف انتخاب شده اند و مبنای این انتخاب چیست ؟ در راهبردهای مدیریتی و اجتماعی ۵ مورد ذکر شده که با طراحی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت شروع و به مبارزه با مفاسد اقتصادی ختم شده است . مجددا مبنایی برای این راهبردها هم ذکر نشده است. اگرچه می توانند راهبردهای خوبی باشند . در نهایت نیز سه راهبرد فرهنگی ذکر شده که سومی آن (ارتقاء مهارت ها و توانمندی های اقتصادی) فرهنگی نیست .

 

فصل سوم :

در فصل سوم مبانی، الزامات و موانع جهاد اقتصادی آورده شده است . در مبانی به ایمان ، مشارکت مردمی ، برنامه ریزی، آرایش جهادی، آموزش و دیده بانی و رصد اشاره شده است که غیر از مورد ایمان  و مشارکت مردمی بقیه موارد را می توان ویژگی و یا الزام  در نظر گرفت . سپس مبانی اقتصاد اسلامی مطرح می شود و در توجیه ضرورت این بحث به «اقتصاد اسلامی به عنوان بستر جهاد اقتصادی» اشاره شده است . به نظر می رسد که حرکت مبتنی بر مبانی اسلامی می توانست جزیی از مبانی جهاد اقتصادی باشد . در بحث از الزامات ، چهار مورد روحیه جهادی ، اتحاد ، مشارکت و امنیت اقتصادی مطرح شده که تنها مورد اول و تا حدودی سوم به الزام  مرتبط است . موانع جهاد اقتصادی را در موانع اجتماعی ، موانع اقتصادی و موانع اخلاقیتقسیم بندی کرده و هریک را به تفصیل بیشتری توضیح داده است . در حالی که موانع اجتماعی برشمرده (مانند نداشتن اعتماد به نفس ، اثرپذیری از دشمن ، نداشتن شجاعت و …) می تواند پذیرفتنی باشد ، لیکن مواردی که به عنوان موانع اقتصادی ذکر شده ( مانند شناخت نادرست از اقتصاد اسلامی ، بی توجهی به اخلاق و فقه ، ترسیم نکردن اهداف اقتصادی اسلام ، اجرای نادرست اصول اقتصادی اسلام ، ) بیشتر فرهنگی می نمایند . در موانع اخلاقی هم مواردی ماهیت اجرایی دارند ، مانند عدم برخورد با مفسدان ، کوتاهی در نظارت و ناامنی اقتصادی.

فصل چهارم :

در فصل چهارم نتایج و دستآوردهای جهاد اقتصادی آمده است . ابتدا پس از مقدمه کوتاهی مجددا جهاد تعریف شده و سپس نتایج و آثار جهاد اقتصادی در چهار زمینه نتایج اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی بیان شده است . اگر چه در هر یک از چهار زمینه موارد خوبی بیان شده لیکن بازدر اینجا هم مواردی دیده می شود که چندان توجیه پذیر نیست. برای مثال بهداشت عمومی از نتایج اجتماعی جهاد اقتصادی برشمرده شده و استناد آن این بوده که دین بر پاکیزگی استوار است .

فصل پنجم :

فصل پنجم به اندیشه های امام راحل اختصاص دارد که با استناد به صحیفه نور فرمایشات اقتصادی ایشان را در زمینه های کشاورزی ، منابع طبیعی ، صنایع ، تجارت ، بانک آورده است که با وجود موارد خوب ، در برخی موارد مختصر و یا تا حدودی غیر مرتبط (مانند بحث اهمیت خانه دار شدن مردم ذیل بحث تجارت) است . در پایان فصل نیز راه کارهای پیشرفت از نظر امام راحل در ۱۰ عنوان به اختصار آورده شده است .

فصل ششم :

فصل ششم به اندیشه های رهبر معظم انقلاب اختصاص دارد . اهداف جهاد اقتصادی در این فصل شامل اهداف مادی ، معنوی ، ملی و فراملی است . در این زمینه نیز موارد کمتر مرتبط دیده می شوند (مثلا مبارزه با فتنه ذیل اهداف مادی). اهداف معنوی خوب انتخاب شده اگرچه مطالب مختصر هستند . ذیل اهداف ملی عدالت و کمک به محرومین به تکرار آمده است.  اگرچه سایر موارد خوب انتخاب شده است . ذیل اهداف فراملی هم مواردخوبی دیده می شود اگرچه تامین عدالت در اینجا هم تکرار شده که نمی تواند فراملی تلقی شود.

فصل هفتم :

این فصل به جهاد اقتصادی و طرح تحول اقتصادی اختصاص دارد . منظور از طرح تحول اقتصادی طرحی بود که دولت احمدی نژاد در دوره اول خود برای ایجاد یک حرکت تحولی در ۷ محور اقتصادی مطرح کرد که در عمل همه این محورها اجرایی نشدند و آنچه از آن باقی ماند هدفمند سازی یارانه ها بود . نویسندگان کتاب این محورهای هفت گانه را معرفی کرده اند  و در ابتدا با تعریف چند باره جهاداقتصادی از یک طرف و مفهوم تحول از جانب دیگر سعی کرده اند این دو مبحث را به هم مرتبط سازند .

فصل هشتم:

این فصل که آمایش سرزمین را مطرح کرده به اشتباه به عنوان فصل نهم معرفی شده است . از نظر نویسندگان «آمایش سرزمین یکی از مهمترین و اصلی ترین موارد بسترساز اعتلای هر چه بیشتر کشور و مبنای اجرایی شدن جهاد اقتصادی» است . با این همه ارتباط مشخصی میان آمایش سرزمین با اهداف جهاد اقتصادی تعریف نشده و آن را مفروض گرفته اند.

فصل نهم :

فصل نهم به جهاد اقتصادی و اصل ۴۴ پرداخته است . در کتاب ، اجرای اصل ۴۴ را مقدمه ای برای جهاد اقتصادی معرفی کردهو سپس اصل ۴۴ و سیاست های کلی آن را بیان کرده است .

فصل دهم :

درفصل دهم قانون برنامه پنجم مورد توجه قرار گرفته است . دلیل این انتخاب شاید آن است که محتوی این کتاب در آن زمان تهیه شده است . در این فصل ابتدا مفهوم توسعه طرح شده و سپس متن قانون برنامه پنجم  در امور اقتصادی ، اجتماعی (البته به طور ناقص) و امور سیاسی ، دفاعی و امنیتی آورده شده و بعد موضوع سرمایه گذاری خارجی بدون این که ارتباطی با مطالب قبل داشته باشد پیش کشیده می شود . مجددا در چند صفحه بعد بهمواد اصلی برنامه پنجم در ارتباط با اقتصاد برمی گردد. این نوع چیدمان مطالب حاکی از عدم انسجام و شاید سرگشتگی در کتاب است .

 

 

فصل یازدهم:

در فصل یازدهم جهاد اقتصادی و فضای کسب و کار آمده است . در مقدمه  به « نام گذاری سال جاری از سوی مقام معظم رهبری به نام جهاد اقتصادی»اشاره دارد که حاکی از آن است این کتاب برای سال ۱۳۹۰ تهیه شده و مولف محترم این اشاره را هم تصحیح نکرده است . سپس در دوصفحه از یک سایت اینترنتی مطالبی راجع به فضای کسب و کار آورده شده و بلافاصله پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت شاخص های کسب و کار در ۱۰ بند مطرح شده است . بعد از آن مجددا به ضرورت های بهبود فضای کسب رو کار برمی گردد . این رفت و برگشت حاکی از عدم وجود یک انسجام منطقی در تنظیم مطالب است . ادامه فصل هم با مطالب پراکنده پیرامون موضوع فضای کسب و کار سپری شده است .

فصل دوازدهم :

فصل دوازدهم جهاد اقتصادی و مشارکت خانوارها را مطرح می کند . مطالب این فصل بیشتر به اقتصاد خانوار از منظر دینی پرداخته شده و تنها به صورت کلی می تواند به جهاد اقتصادی مرتبط شود .

فصل سیزدهم :

در فصل سیزدهم جهاد اقتصادی و مشارکت بنگاه ها آمده است . به صورتی تکرار مفهوم جهاد اقتصادی در ابتدا ذکر شده و باز هم به صورتی تکراری به مباحث اقتصاد اسلامی بدون هیچ نظم منطقی پرداخته شده است . آنگاه موانع رشد بنگاه ها به صورتی کلی برشمرده و توضیح داده شده است . در ادامه ، آسیب شناسی وضعیت بنگاه ها و مشکلات بخش بنگاه از منابع اینترنتی و حتی روزنامه ای آورده شده است . اتمام فصل با مطالب نسبتا غیر مرتبطاز ماخذی با عنوان نگرش سیستمی به بازاریابی اقتباس شده است .

 

فصل چهاردهم :

در فصل چهاردهم مناسبات تجاری به جهاد اقتصادی مرتبط شده است . باز هم تکرار توضیح جهاد و جهاد اقتصادی ، اصول جهاد اقتصادی و موانع اجرای آن از ماخذی اینترنتی که روشن نیست  و با لفظ « بنا بر تحلیل بنده » که حاکی از اقتباس بدون توجه از دیگران است . در ادامه افق پیش روی مناسبات تجاری ایران و برخی کشورها مانندعراق  ، چین و ترکیه آمده است . در پایان نیز بحث سازمان تجارت جهانی و پیوستن به آن مطرح شده است .

 

 

فصل پانزدهم :

در فصل پانزدهم شیوه های تامین مالی مورد توجه قرار گرفته  است . مطالب این فصل بیشتر مباحث تامین مالی در اقتصاد اسلامی است و خمس و زکات در ادامه مطرح شده و لذا بحثی کاربردی نیست .

 

 

 

  • ارزیابی نهایی اثر :

این اثر در مجموع از نظر اینجانب یک کتاب تالیفی نیست و هم به لحاظ ظاهری و هم محتوی از ایرادات اساسی رنج می برد . در برخی موارد به گونه ای غیر فنی اقتباس از کار دیگران صورت گرفته که از عبارت «در این مقاله»  نیز استفاده شده است . زمان تحلیل ها به سال ۱۳۹۰ برمی گردد  و اساسا کتاب برای سال جهاداقتصادی  تنظیم شده  و عنوان اقتصاد مقاومتی هیچ ارتباطی با این کتاب ندارد و حتی یک بار نیز از اقتصاد مقاومتی درمتن نام برده نشده است .  لذا جای این سوال باقی است که نویسندگان محترم چگونه عنوان اقتصاد مقاومتی را برای این کتاب انتخاب کرده اند . آیا این خود نوعی تحریف واقعیت نیست ؟

 

 

[۱] . دانشیار اقتصاد دانشگاه جامع امام حسین (ع)

پاسخ دهید

Your email address will not be published. Required fields are marked *