بازار متشکل ارزی : واگذاری خط دفاعی به دشمن
اله مراد سیف / چندی است که مسئولین بانک مرکزی ایده بازار متشکل ارزی را دنبال می کنند و اخیرا این بحث جدی تر شده است . نگارنده این یادداشت در تاریخ ۲۹ آبان ۹۷ در یادداشتی در همین سایت با عنوان «بازار متشکل ارز یا پوست خربزه زیر پای رئیس کل» به مخاطرات این ایده پرداخت که در اینجا نکات مهم آن یادداشت بار دیگر مرور می شود :
- سیاست های اقتصادی کمتر جهان شمول هستند . نسخه ای که در یک کشور پاسخ مثبت گرفته است، در کشور دیگر می تواند نتایج زیانباری در پی داشته باشد . لذا شرایط ویژه «محیط اقتصادی» است که می باید مبنای سیاست اقتصادی قرار گیرد .
- در تجربه سال گذشته بازر ارز، هر دو نوع سیاست میخکوب ارزی (با اعلام دلار جهانگیری) و نیز سیاست آزاد سازی (و یا دقیقتر بگوییم رهاسازی) هر دو تجربه شد و هر دو نتایج نامطلوبی را به بار آوردند . اما، هنگامی که بازار ارز به صورتی جامع مدیریت شد ، تثبیت نسبی شرایط و کاهش تنش بازار را شاهد بودیم .
- هدف از راه اندازی بازار متشکل ارزی، یکی کشف قیمت ارز(و شفافیت نرخ تعادلی ارز) و دیگری تسهیل نیازهای خدماتی مردم عنوان شده است . هر یک از این دو هدف نیازمند تامل و دقت بیشتری است .
الف) شفافیت نرخ تعادلی ارز:
سوال مهم در این مورد آن است که آیا در شرایط محدودیت شدید ارزی ناشی از تحریم های جاری، که آثار آن را در کل اقتصاد ملی می توان مشاهده کرد، چیزی به نام «نرخ تعادلی ارز» وجود ندارد . لذا ، بکار بردن عبارت های زیبایی مانند «شفافیت» و «قیمت تعادلی» واقعیت را عوض نمی کند و اگر در عمل بخواهند در پی چنان نرخ موهومی باشند، جز تخلیه ذخایر ارزی و همچنین ظاهر شدن التهاب جدید در بازار ارز، نتیجه دیگری نخواهد داشت.
ب) تسهیل نیازهای خدماتی مردم :
بازار، با عرضه و تقاضا معنی پیدا می کند . در بازار، آنان که قدرت خرید بالاتری دارند، می توانند نیازهای خود را تامین کنند و آنان که قدرت خرید کمتری دارند، از تامین نیازهای خود، ولو این که اولویت بالاتری هم نسبت به گروه اول داشته باشند، باز می مانند . در حالی که آنچه در شرایط محدودیت ارزی و جنگ اقتصادی اهمیت دارد توجه به اولویت ها در مصارف ارزی (با عنایت به منابع قابل حصول ارزی) و رعایت آن اولویت ها در عمل است . چنین کارکرد مهمی از بازار مزبور ساخته نیست . - با عنایت به آنچه گفته شد ، راه اندازی بازار نقد (یا بازار به اصطلاح متشکل ارزی) به مصلحت امروز اقتصاد ملی نیست . این نه تنها بدان خاطر است که کارکرد درستی از آن انتظار نمی رود، بلکه بیشتر بدان لحاظ است که تجربه موفق ارزی اخیر جناب همتی را هم می تواند با چالش مواجه سازد . لذا، از نظر نگارنده این نوشتار ، دادن چنین پیشنهادهایی به ریاست بانک مرکزی، با هر نیت خیری هم که بوده باشد ، پوست خربزه ای است که زیر پای ایشان می اندازند .
نتیجه : در یک نگاه معقول ممکن است هدف اعلام نشده بانک مرکزی از طرح ایده بازار متشکل ارزی ایجاد مشوق لازم برای دسترسی به ارزهای خانگی باشد که حجم آن را تا ۲۰ میلیارد دلار تخمین زده می شود . اگر این هدف منطقی را مبنا قرار دهیم، با توجه به انتظارات تورمی موجود و نیز جنگ روانی و نفتی دشمن چندان واقع بینانه نیست که انتظار داشته باشیم با نرخی نه چندان جذاب این ارزها وارد چرخه اقتصادی شوند .گرچه( از نظر نگارنده یادداشت) نگهداشت این دلارها دادن اعتبار به دولت متجاوز امریکا و عملی بر خلاف مصلحت ملی است، لیکن دارندگان این ارزها تا کنون آن اندازه پاداش تورمی گرفته اند و سال جاری نیز آن اندازه ابهام برانگیز هست که این ارزها همچنان در نزد دارندگان آن رسوب کنند و وارد بازار نشوند . شاید برای این هدف خوب بانک مرکزی، ایجاد سپرده ارزی و دستگاه خود پرداخت مربوطه فکر بهتری از ایجاد بازاری باشد که تنها کارکرد مورد انتظار آن ایجاد اخلال در ثبات نسبی فعلی بازار است . لذا اصرار بر ایجاد این بازار آن هم در شرایط خطیر فعلی نوعی واگذاری خط دفاعی به دشمن است .
تصویر یادداشت از : http://diyarmirza.ir