آشفتگی ارزی و آزمونی تاریخی
اله مراد سیف
شرایط نوسانات و تلاطم ارزی حاضر به خوبی بیان کننده یک جدال پر قدرت در صحنه انتظارات اقتصادی است . صرف نظر از این که صحنه گردان ماجرا یک عامل خارجی و یا داخلی باشد ، آنچه از نظر یک تحلیلگر اقتصادی نباید دور بماند ، تجربه جدیدی است که در حال وقوع است . شناخت درست این پدیده می تواند درس های ماندگاری برای حال و آینده ما داشته باشد . به طور ساده ، در مدتی کوتاه نرخ ارز در بازار سیاه و یا غیر رسمی دو برابر شده و به همین نسبت قیمت طلا و سکه را نیز افزایش داده است . سوال این است که آیا به راستی ارزش پول ملی به نصف سقوط کرده است ؟ این سوال از آنجا اهمیت دارد که پاسخ آن مسیر سیاست گذاری اقتصادی را تعیین خواهد کرد . اگر پاسخ مثبت باشد مفهوم آن این است که قدرت خرید مردم و عاملین اقتصادی به نصف کاهش پیدا کرده و به تبع آن رفاه اقتصادی پنجاه درصد سقوط کرده است . در این صورت، اقتصاد بیمار کشور را باید به بخش مراقبت های ویژه منتقل کرد و تصمیمات فوری و حتی تا حدودی خطرناک (نسبت به شرایط عادی) برای آن گرفت . این می تواند مسئولین را به همین نسبت آشفته کرده و آنها را به مسیری هدایت کند که شاید هزینه های زیادی را به اقتصاد کشور تحمیل خواهد کرد .صورت دیگر قضیه آن است که پاسخ سوال را منفی تصور کنیم . در این صورت، پس مفهوم افزایش نرخ ارز چیست و در مقابل این شرایط چه باید کرد ؟ واقعیت این است که نوسانات ارزی در جای خود مهم هستند و تا اندازه ای موجب کاهش ارزش واقعی درآمدها و اندوخته های پولی خواهند شد، لیکن لزوماً متغیرهای واقعی را به همان نسبت تحت تاثیر قرار نمی دهند و بیشتر آشفتگی روانی را دامن می زنند و عوامل اقتصادی را به عکس العمل های نه چندان مطلوب و نه چندان مفید وامی دارند . اگر به صحنه واقعی اقتصاد توجه کنیم ، فعالیت اقتصادی اکنون نسبت به دو ماه قبل به نصف کاهش پیدا نکرده ، ارزش شرکت های موجود در بورس سقوط نکرده ، مردم نسبت به دو ماه پیش احساس پنجاه درصدکاهش رفاه ندارند و دارایی های واقعی و نیز تولید ملی به نصف تقلیل نیافته است . پس مساله چیست ؟ مساله همان آشفتگی ذهنی و روانی است . لذا باید برای این آشفتگی فکری کرد . مهمترین اقدامی که مسئولین می توانند انجام دهند اتخاذ سیاست های شفاف ، پایدار و با دوام و اعلام آن سیاست ها و متعهد ماندن به آنها می باشد . اقدام مهم بعدی نا امن کردن فضای سوداگری برای عوامل سوداگر است . برخورد قاطع با عوامل پشت صحنه خرید های با حجم بالای سکه و ارز و نیز خروج این سرمایه ها از کشور بسیار مهم است . هیچ کشوری و حاکمیتی در جهان وجود ندارد که اجازه دهد عواملی ، تیشه به اعتماد مردم به آن حاکمیت بزنند . در واقع ، هیچ تفاوتی میان ایجاد انفجار و تخریب در تاسیسات حیاتی یک کشور ، با ایجاد اخلال در نظامات اقتصادی آن کشور وجود ندارد .
اما از دو منظر شرایط فعلی یک آزمون تاریخی است . اولاً، اگر مسئولین موفق شوند شرایط را کنترل کنند به نوعی برای اقتصاد کشور ایجاد مصونیت بلندمدت خواهد شد و امثال ترامپ هم از ادامه فشار بر اقتصاد ما نامید خواهد شد . ثانیاً ، در ذهنیت عوامل اقتصادی مرزبندی میان متغیرهای اسمی و واقعی پر رنگ تر خواهد شد تا درعمل به جای آن که نسبت به عوامل اسمی عکس العمل شتاب زده نشان دهند، به متغیرهای واقعی توجه کرده و بر آن اساس برنامه ریزی کنند . این خود بزرگترین نتیجه این تجربه اخیر می تواند باشد . هردو نتیجه نیز به نوعی شرایط تاب آوری اقتصادی را تقویت خواهد کرد و خود جلوه ای از مقاومت اقتصادی را به نمایش خواهد گذاشت . هم اکنون نشانه های روشنی از این بارقه امید نمایان است که باید با اقدامات سنجیده مسئولین تقویت شود. به تعبیر آیات شریفه : « فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً (۵) إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً (۶) »
برای برون رفت موفق از شرایط فعلی به مدیریت یکپارچه ای نیاز است تا همه خلل های اجرایی پوشش داده شود و راه گریز را برای سودجویان از آشفته بازار بسته نگه دارد . شرایط حاضر ، فراتر از حیطه و توان قوه مجریه است . به همان اندازه که قوه مجریه مسئول است، قوه قضاییه و قوه مقننه هم وظیفه و هم مسئولیت خطیر دارند .