شهر من نهاوند : مهاجرت

یادداشت اقتصادی نهاوند / اله مراد سیف

این یادداشت :  مهاجرت

مهاجرت را  به درستی برخی اندیشمندان و جامعه شناسان  منشاء تمدن و موجب مدنیت دانسته اند . اما برای شهری مانند نهاوند با ویژگی های خاص خود آنچه از مهاجرت نصیب شده است تداوم مشکلات و نوعی «درجا زدگی» بوده است . چرا چنین شده است ؟ پاسخ آن است که نهاوند در گذر زمان با دو مهاجرت یکی از روستاها به نهاوند و دیگری از نهاوند به پایتخت مواجه بوده است . مهاجرت نخستین، در قدم اول به خالی شدن روستا از پتانسیل های تولید روستایی (به صورتی انفعالی) انجامیده است . اما از آنجا که این مهاجرت را نه جاذبه وجود پتانسیل های جایگزین مناسب تولید در شهر ، که دافعه از رونق افتادن فعالیت های روستایی رقم زده است ، نتیجه کلی آن  کاسته شدن و استهلاک  ارزش کلی تولیدات منطقه بوده است . به عبارت ساده تر تولید سرانه کل منطقه را نه تنها افزایش نداده که با کاهش هم مواجه ساخته است . مهاجرت دوم را  کسانی رقم می زدند که در شهر تجارتی داشته و سرمایه هایی بهم می زدند که در نهاوند برای استفاده از آن سرمایه ها زمینه ای مناسب نمی دیدند . این تنها سرمایه مادی هم نبود که سرمایه انسانی را هم شامل می شد . این دسته که باید آنها را جامعه نخبگانی شهر بنامیم در اولین فرصت مناسب به مقصد تهران یا کلان شهر های دیگر ترک دیار می کردند . ترک دیاری که بازگشتی هم نداشت .به این ترتیب ، جریان مهاجرت از شهر به مرکز و در برخی موارد از مرکز به خارج از وطن به کانال تخلیه ظرفیت ها تبدیل شد و وضعیت فعلی را ایجاد کرد . در این بحث نمی خواهیم اصل مهاجرت را نفی کنیم بلکه یک طرفه بودن این مهاجرت را در نظر داریم . اگر وضعیت به گونه ای رقم می خورد که این مهاجرت ها در قدم بعدی به برگشت حتی بخش اندکی از سرمایه های انسانی و اقتصادی به مبداء می انجامید وضعیت به گونه دیگری رقم می خورد . اما همه ما و همه آنها که پیش از ما و پس از ما از این دیار رفته اند ، تنها نهاوند را برای مسافرت های تفریحی و نیز وطنی که باید در دل بدان عُلقه داشت خواسته اند . البته نمی توان منکر برخی استثنائات مانند شهید حیدری که با وجود مقام بالای اجتهاد همه دوران زندگی پر برکت خود را صرف نهاوند کردند  و جناب حسین علیمرادیان که انصافا برای نهاوند سنگ تمام گذاشتند  شد. غیر از این ها، حتی در میان عالمان دینی برجسته ای که از نهاوند برخاسته بودند (جز در مورد)کمتر سراغ داریم که کسی  برای سالهای پایانی عمر خود هم که شده برای خدمتی علمی به نهاوند برگشته باشد. جریان مهاجرت سرمایه های انسانی و اقتصادی، پایه های سرمایه گذاری و تولید را به مرور تخریب کرد و شهر را در چنبره فقر خود باقی گذاشت . این شد که در نهاوند چرخه معیوب فقر شکل گرفت . جمله معروفی از یکی از اندیشمندان جهان سوم است که : «ما فقیریم چون فقیریم » . همان طور که ثروت ، ثروت می آورد،  فقر هم فقر می آورد . شهری که درآمد سرانه پایینی دارد ، شهرداری ضعیفی هم خواهد داشت و لذا شهر ضعیفی هم خواهد داشت . لذا مهاجرت اگرچه برای افراد مهاجر نوعی پیشرفت محسوب می شده و در نگاه ملی نیز برای کشور  مفید بوده و شخصیت های در تراز مقامات را  به کشور و نظام  تقدیم داشته است ،  اما برای مجموعه منطقه نهاوند یک پس رفت تاریخی را رقم زده است . از این جهت است که آن را باید از علل عقب ماندگی نهاوند قلمداد کنیم. ضایعه ای که دلسوزان باید زودتر به جبران آن برخیزند تا شاید موفق شوند برای بهره گیری نهادینه شده از ظرفیت های مادی و معنوی این جامعه نخبگی مهاجر ، در حل مسایل و مشکلات شهر نهاوند برنا مه ریزی کنند .

پاسخ دهید

Your email address will not be published. Required fields are marked *