نقد و ارزیابی کتاب گذار به اقتصاد مقاومتی
نقد و ارزیابی کتاب گذار به اقتصاد مقاومتی
اثر : حمیدرضا فرتوک زاده -جواد وزیری
اله مراد سیف[۱]
ﻣﻌﺮﻓﯽ و ﺗﻮﺻﯿﻒ اﺛﺮ و ارزﯾﺎﺑﯽﺷﮑﻠﯽ آن
مشخصات کلی :
کتاب در ۱۷۸صفحه مشتمل بر پیشگفتار ، مقدمه و ۶ فصل تنظیم شده است . کتاب رویکرد نسبتا تخصصی داشته و بیشتر مطالب کتاب نتیجه تتبع نویسندگان است و لذا یک کتاب تالیفی است . با این وجود ، زبان کتاب در تبیین مطالب قدری فلسفی – ادبی می نماید و از برخی اصطلاحات فنی مهندسی نیز بهره برده اند که بر دشواری برداشت خواننده می افزاید . کتاب در طلیعه سخن با مقدمه کوتاهی شروع می شود که دبیر علمی محور راهبردی کنگره اقتصاد مقاومتی تنظیم کرده و در آن از اقتصاد مقاومتی ، اهداف و نتایج کنگره مذکور سخن رفته است. سپس پیشگفتار نویسندگان در ۶ صفحه به بیان انگاره های کوتاه مدت و غلبه این انگاره ها بر جامعه پرداخته و دو پیامد آن را انتقال هزینه ها به آینده و رقیق شدن فرصت ها می داند . بر اساس آنچه در این بخش از کتاب بیان شده است ، مطالب این کتاب حاصل سلسله جلساتی است که در اندیشکده امنیت و دفاع در مرکز الگوی اسلامی –ایرانی پیشرفت برگزارشده است . سپس، به تشریح مطالب کتاب پرداخته شده و مطالب هر یک از فصول[۲] را توضیح می دهند . در ادامه ، مقدمه کتاب در ۳ صفحه دلایل لحن انتقادی و تلخ کتاب را توضیح داده و آن را متوجه هیچ جریان سیاسی خاصی نمی داند، بلکه گرداب های معیوب ناشی از تزریق دلارهای نفتی به اقتصاد را منشاء مشکلات موجود معرفی می کند .
فصل های کتاب بدون مقدمه شروع شده و بدون جمع بندی ویاپرسش های فصل به پایان می رسند . به لحاظ حجمی فصول مختلف تناسب درستی با هم ندارند به طوری که فصل اول ۱۱ صفحه ، فصل دوم ۶ صفحه ، فصل سوم ۳۲ صفحه ، فصل چهارم ۳۳ صفحه ، فصل پنجم ۱۶ صفحه ، فصل ششم ۵۹ صفحه می باشد . ترتیب و توالی فصل های غیر از فصل دوم توجیه منطقی داشته و مناسب است . فصل دوم اساساً مطالب چندانی ندارد و می توانست از کتاب حذف شود . شاید بهتر بود که مطالب اصلی آن را نویسندگان محترم در مقدمه کتاب جای می دادند و این فصل کوتاه را حائل میان فصول اول و سوم کتاب نمی کردند . در این صورت انسجام منطقی و معنایی کتاب تقویت می شد و ضرری هم به کتاب وارد نمی آمد.
ویژگی های فنی اثر:
در طرح روی جلدچرخ دنده ای در پایین و آرم دانشگاه عالی دفاع ملی و آرم کنگره ملی اقتصاد مقاومتی در راست و چپ بالای جلد دیده می شود . در پشت جلد نیز جملاتی از متن کتاب در ذیل عنوان انگلیسی کتاب دیده می شود . به لحاظ صفحه آرایی کتاب ساده برخورد کرده و می توانست از این جهت وضعیت بهتری داشته باشد . وضوح برخی نمودارها و اَشکال نیز جالب نیست و از این جهت نیز کیفیت چاپ می توانست بهتر باشد .
ویرایش ادبی :
کتاب به لحاظ نوشتاری نسبتاً یکدست می باشد و این بدان جهت اهمیت زیادتری دارد که مجموع مطالب کتاب حاصل برخی جلسات هم اندیشی بوده است و می توانست متن را تحت تاثیر قرار دهد . پانوشت خاصی (جز دو سه مورد معادل انگلیسی لغات) در کتاب مشاهده نمی شود و این به خاطر این که نویسندگان از برخی اصطلاحات خاص استفاده کرده اند که خواننده ممکن است مفهوم درست آن را درک نکند از ضعف های ظاهری کتاب است . در همین رابطه، برخی اغلاط ویرایشی نیز مشهود است . برای مثال در صفحه ۳۶ کتاب واژگان «رانتیر – رانی تر – رانتیه » هر سه آمده است.[۳] در کتاب برخی اصطلاحات نه چندان آشنا دیده می شوند که نویسندگان اصل آن را توضیح نداده اند . مانند «زادآوری» (صفحه ۳۹) ، «شیب و مرکز ثقل میدان های اجتماعی» (صفحه ۳۸) ، « نظریه میدان های لغزنده« (صفحه ۶۴ و بعد از آن) ، «شیب بندی میدان« (صفحه ۶۶) ، «منطقه خاکستری[۴]» (صفحه ۸۱) و از این قبیل .
ارجاع دهی و منابع :
کتاب فاقد ارجاع و یا مستند سازی است و در برخی نقل قول های از مقام معظم رهبری نیز تنها یک تاریخ در متن دیده می شود .این از نقاط ضعف کتاب است . در پایان کتاب نیز به جای فهرست منابع نویسندگان در ۸ بند توضیح داده اند که مفاهیم مورد استفاده در کتاب را از کدام منابع الهام گرفته اند .
- تحلیل محتوی اثر :
نظریه کلی :
این اثر یک کتاب علمی و نتیجه پژوهش وتتبع نویسندگان بوده است . به رغم برخی ایرادات ظاهری و بکارگیری برخی اصطلاحات غیر اقتصادی برای توضیح مفاهیم اقتصادی ، از معدود کتاب های اقتصاد مقاومتی است که کمتر به تکرار آنچه دیگران گفته اند پرداخته و صبغه ای نوآورانه در طرح مساله و نیز در راه حل یابی دارد . از جامعیت مناسبی نیز برخوردار است . سیر منطقی مطلب (به جز فصل دوم) قابل قبول است و در وسع خود توانسته است دستگاه تحلیلی مناسبی را برای تبیین مسایل اقتصاد ایران و راه کارهای برون رفت از آنها در تطبیق با اندیشه اقتصاد مقاومتی فراهم سازد . در عین حال برداشت های ذوقی نویسندگان نیز در جای جای کتاب دیده می شود که می تواند مورد نقد دیگران قرار گیرد . در مجموع نوعی نگاه جامعه شناختی و مهندسی اجتماعی در تلفیق با مدیریت راهبردی بر کتاب حاکم است و با مباحث تخصصی اقتصادی درهم آمیخته است.
فصل اول :
فصل اول با عنوان «نقاط مرجع در معنا شناسی اقتصاد مقاومتی» در ۱۱صفحه ناظر به پی ریزی یک دستگاه فکری است و به تعبیر نویسندگان « پنجره هایی به سوی این دستگاه فکری گشوده »[۵] است . از آنجا که برخی آیات و روایات در این فصل مورد استفادهنویسن دگان قرار گرفته ، اصلاح و تکمیل برداشت های صورت گرفته را از اساتید و علمای دینی درخواست کرده اند . این فصل با نگاه به ۳ آیه از قرآن کریم شروع می شود . در آیه ۲۹ سوره فتح مراحل تکامل جامعه اسلامی به خوبی نمایان است . نکته عجیبی که نویسندگان از واژه سوق در آیه مبارکه استفاده کرده اند این که سوق به مفهوم ساقه است و در عربی معنی دیگر آن بازار است و این احتمال را مطرح کرده اند که « همچنان که گیاه رشد یافته بر ساقه های خود اتکا می کند ، اقتصاد رشد یافته هم بر بازار سالمی تکیه می کند که از قابلیت های درونی برای پایداری و هویت یابی در اقتصاد جهانی برخوردار است» (صفحه ۱۴)[۶]. لازم به ذکر نیست که هرگونه برداشتی از آیات قرآن کریم نیازمند استناد محکم به تفاسیر مفسران معتبر اسلامی است و بهتر بود نویسندگان آن را به عنوان یک برداشت ذوقی از جانب خود مطرح می کردند و نه یک احتمال درتفسیر آیه مبارکه.
درآیه دوم استنادی یعنی آیه ۵ سوره نساء نقش مال در قوام و استحکام سازه های اجتماعی مورد اشاره قرار گرفته و سفاهت مالی را موجب تضییع مال و شکنندگی جامعه دانسته است .
در آیه سوم مورد استناد که آیه ۵۲ سوره مبارکه هود می باشد نقش استغفار در گشایش اقتصادی مطرح شده است . در اینجا نیز نویسندگان استغفار جمعی را به «درک فاصله و دغدغه همیشگی بازگشت به نقاط مرجع و ایجاد عزم بهبود و استمرار و استقامت در سفر تعالی جمعی » تعبیر کرده اند . اگر چه این تعبیر می تواند به بخشی از مفهوم استغفار اشاره کند، لیکن باید توجه داشت که استغفار در فرهنگ قرآنی بازگشت به سمت معبود حقیقی است و الزاماً با معنویت عجین است که در کتاب بدان تصریح نشده است.
در ادامه، سه روایت ذکر شده که تنها روایت اول را که خطر فقر را مطرح می کند می توان بیشتر مرتبط با بحث دانست . از روایت دوم برداشت شده که اقتصاد مقاومتی دعوت به فطرت است و از روایت سوم که پیامبر اکرم را طبیب دوار بطبه معرفی می کند برداشت شده که «باید تلخی داروی شفابخش درازمدت را بر شیرینی های کوتاه مدت و موضعی مردم ترجیح دهند » (ص ۱۷)که تقریبا هیچ ارتباطی روایت با این برداشت ذوقی نویسندگان و با اقتصاد مقاومتی ندارد .
این فصل با رهنمودهایی از مقام معظم رهبری در موضوع اقتصاد مقاومتی به پایان رسیده است .
فصل دوم :
فصل دوم با عنوان «روایت اولیه مساله » مطالب زیادی ندارد و لزومی به آوردن این فصل نبوده است . در این فصل وضعیت سه شرکت دانش بنیان به اختصار مطرح می شود که هر سه شرکت با عدم انجام حمایت از جانب دولت به مشکل برخورد کرده اند .با استناد به این سه مورد ، نویسندگان ۸ مورد درس های گرفته شده را مطرح می کنند که به قدری کلی هستند که استناد آنها به وضعیت سه مورد ذکر شده قدری دشوار است .
در ادامه این فصل کوتاه ۶ صفحه ای برخی روند های اقتصاد ایران و برخی سوال ها ذکر می شوند که همه فی البداهه آورده شده اند و لذا چندان جاذبه ای برای خواننده در اینجا ( یعنی در فاصله دو مبحث نظری فصول اول و سوم ) نمی تواند ایجاد کند . لذا ، بهتر بود این فصل حذف و مطالب مهم آن در مقدمه جای می گرفت که به بیان مساله کمک کند.
فصل سوم :
فصل سوم با عنوان «چارچوب نظری» ابتدا به تناظر مفهومی اقتصادمقاومتی با الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت پرداخته و بیان می دارد منظور از الگو سند نیست به طوری که «مهمترین حرکت ملت ایران برای گذار به دوران الگویی ، انقلاب اسلامی بود که در اثر آن جهشی هزار ساله برای بلوغ جامعه ایرانی فراهم آمد» (صفحه ۳۳) . از نظر کتاب « دوران الگویی دورانی است که یک جامعه قابلیت انباشت سرمایه پیدا می کند » (صفحه ۳۳) . منظور از سرمایه را همه انواع سرمایه معنوی ، سرمایه فکری ، سرمایه اجتماعی، سرمایه علمی-فنی ، سرمایه صنعتی و سرمایه مالی می دانند و پیشرفت را معادل انباشت سرمایه تعریف می کنند.
در ادامه ، سه دیدگاه اقتصاد سیاسی را با اقتصاد مقاومتی مورد نسبت سنجی قرار می دهند . دیدگاه اول که نظریه دولت خودکامه و جامعه کوتاه مدت است الگوی تولید را در سرزمین ایران با وجود یک دولت خودکامه سازگار می داند. نویسندگان معتقدند که این دیدگاه بعد از انقلاب کارآیی خود را از دست داده است .دیدگاه دوم نظریه دولت رانتیر است . دولتی که درآمدهای خود را از فروش منابع زیرزمینی خود بدست میآورد . در چنین شرایطی، هزینه کردن پیوسته این درآمدها حس نیاز را که مادر هرگونه ابداع و نوآوری است ، از میان برمی دارد . از نظر نویسندگان این نظریه اگرچه به خوبی برخی چرخه های معیوب اقتصاد خام فروشی را بیان می کند، اما ابعاد مهمی از وضعیت ایران پس از انقلاب را که همان پیوند مردم با حاکمیت می باشد، نمی تواند توضیح دهد. همچنین این نظریه به منابع و قابلیت های راهبردی توجه نکرده و تنها نقش دولت را ملاحظه می کند .
نظریه سوم دولت خیرخواه و پرتکلف است . در این نظریه سازوکار انتخابات، مطالبات مردم را با خیرخواهی کوتاه مدت دولت و مجلس پیوند زده موجب تشدید تعهدات دولت ها شده است . این پدیده خود چرخه های معیوبی را ایجاد می کند .
در این قسمت از کتاب خواننده انتظار دارد بلافتصله چرخه های معیوب مطرح شوند لیکن کتاب آن را به فصل چهارم حواله می دهد و در ادامه، بحث جدید دیگری را به عنوان شاکله جمعی مطرح می کند .
بحث شاکله از کلید واژگان اصلی این کتاب است که نویسندگان از آیه ۸۴ سوره اسرا آن را وام گرفته اند که می فرماید : «بگو هر کسی بر اساس شاکله خود عمل می کند» . نویسندگان در این بخش از کتاب هم به نوعی دست به تاویل آیه شریفه زده اند و بدون استناد دادن به تفاسیر معتبر مفهوم «شاکله جمعی» را به آیه مذکور منتسب می سازند . سپس با بهره گیری از حدیث جنود عقل و جهل شاکله را از کشاکش قوای عقل و جهل متاثر می دانند. سیاق بحث در این فصل به گونه ای است که هم وضعیت بد یک جامعه و هم وضعیت خوب یک جامعه با شاکله جمعی قابل توجیه است . همچنین شاکله می تواند دچار افراط یا تفریط باشد که در این صورت گردابه ساز خواهد بود . (صفحه ۴۰)
در ادامه فرایند شکل گیری شاکله جمعی که از نظر کتاب فرایند «ما شدن« است توضیح داده می شود . در اینجا بحث به نوعی شکل فلسفی به خود می گیرد که ضمن ایجاد قدری دشواری برای خواننده عمومی کتاب ،به دلیل ماهیت فلسفی داشتن قابلیت رد و اثبات علمی را هم از دست می دهد . در عین حال سیاق بحث جالب است .
نکته مبهمی که در بحث شاکله جمعی وجود دارد آن است که در تشریح قانومنمندی آن نقش اراده و انگیزه در آن مبهم است . مطابق آنچه بیان شده مفهوم فاصله میان وضع موجود و تصویر وضع مطلوب نقش کلیدی در تعالی شاکله جمعی دارد و شاکله برای پرکردن فاصله تولید سرمایه می کند که همان پیشرفت است . لیکن سوال اساسی آن است که بسیاری از ملت ها هم وضع موجود خود را درک می کنند و هم وضع مطلوب را ولی لزوماً پیشرفت هم اتفاق نمی افتد . به تعبیر ساده تر نقش ایمان و انگیزه و امید به آینده و باور مندی به توان طی کردن فاصله در اینجا فراموش شده است و این دقیقاً همان نقش رهبران امت ها می باشد که حرکت آفرین هستند . البته در کتاب از قابلیت هوشمندانه شاکله هم که مبتنی بر خودآگاهی است بحث شده است ، لیکن چگونگی شکل گیری این قابلیت چندان روشن نیست.
در ادامه، گونه شناسی تهدیدات جمهوری اسلامی شامل تهدیدات نرم ، نیمه سخت و سخت و نیز اضلاع قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران شامل استقامت و پایداری درونی ، اثبات توانمندی در دفاع و قابلیت تعامل و توازن بخشی به وابستگی ها آورده شده است . در رابطه با ضلع اول قدرت ج.ا.ایران به نظر می رسد اصطلاح «استحکام ساخت درونی» که رهبر معظم انقلاب در بیاناتی مطرح فرموده اند، عنوان مناسبتری برای «استقامت درونی» باشد زیرا استقامت خود نتیجه استحکام ساخت درونی است .
در ادامه ، ضرورت خودفهمی و باز اندیشی برای پیشرفت مطرح شده و الگویی سه لایه ای برای این خودفهمی پیشنهاد شده است که به نوعی از نوآوری های این کتاب می تواند باشد . این الگوی سه لایه ای در شرایط امروز راه حل آشکار و یک لایه ای اصلاح کنش ها ، در شرایط فردا راه کار نیمه آشکار و دولایه ای بازآفرینی زمین بازی و برای شرایط آینده راه کار پنهان و سه لایه ای بازآفرینی دستگاه معرفتی را ارائه داده است . تقریبا همه این مباحث به نوعی مباحث جامعه شناختی و روانشناسی اجتماعی توسعه هستند که هر چند فرایند تحول را به زیبایی توصیف می کنند لیکن چگونگی تحقق این فرایند را مبهم باقی می گذارند . به تعبیر صریح کتاب : «پیشرفت پیش از هر چیز در گرو تشخیص و آشکارسازی و مهار گرداب هاست » . مساله همین است اما برای مثال اگر تکفل زیاد دولت کسری بودجه و کسری بودجه رشد نقدینگی و آن نیز تورم را باز تولید می کند که خود در برگشت بر هزینه ها و حجم ریالی تعهدات دولت می افزاید و یک گردابه را شکل می دهد، حال اگر تشخیص و آشکار سازی این گردابه اتفاق افتاد (که در طی همه سالهای قبل افتاده است ) چگونه در عمل برون رفت از این گردابه می تواند رخ دهد ؟ آیا داشتن نگاه سه لایه ای مساله را حل خواهد کرد ؟ در این صورت چرا سیاست های کلی نظام که همه مبتنی بر همین نگاه سه لایه ای هستند هنوز مشکلی را حل نکرده اند ؟
فصل چهارم :
فصل چهارم با عنوان « بازخوانی مسئله در چارچوب نظری » ، ابتدا به علل بروز گرداب ها در ۱۱ بند پرداخته و سپس تقریری از نظریه میدان های لغزنده (که خود مفهومی مبهم می نماید) با طرح گزاره هایی مورد طرح قرار گرفته است . به دنبال طرح اولین گزاره که دولت پر تکلف و افسون دلارهای نفتی است شش مورد گردابه معرفی می شود . آنگاه مجدداً به نظریه میدان های لغزنده برگشته و بحث شاکله جمعی و الگوی پیشرفت را پیش می کشند . این مطالب چندان به هم مرتبط نیستند . در ادامه، به صورتی تکراری عنوان گزاره اول آورده می شود (صفحه ۶۸) ولی این بار مطالب مرتبط تری با این گزاره طرح می شود . کتاب معتقد است که اگر میزان تکلف دولت از یک خط قرمز (که معیاری برای آن در کتاب مطرح نشده) عبور کند فرصت اصلاح را از دولت سلب و برنامه پذیری اقتصاد را کاهش میدهد. این که این فرایند چگونه رخ می دهد و این که نوع هزینه تکلف دولت آیا تفاوتی در نتیجه دارد یا خیر بحث نشده است . در ادامه شش گردابه ای که قبلا فهرست وار معرفی شده بود مورد تشریح قرار می گیرد که در نوع خود جالب است. نویسندگان در ذیل گردابه اول بیان داشته اند که «تزریق دلارهای نفتی با قیمت پایین به بازار کم عمق داخل هم قابلیت تولید داخل را به اضمحلال برد و هم ذائقه جامعه را از اقتصاد مقاومتی دورکرد و بالاخره وابستگی ما را به نفت افزایش داد» (صفحه ۷۴). این بحث نیازمند اصلاح است . «دلار» درآمد نفتی اقتصاد ایران است . تزریق دلار به اقتصاد نیز لاجرم اتفاق خواهد افتاد ، مگر این که دلارهای خود را معدوم کنیم یا به دیگران ببخشیم . اما قیمت پایین یا بالای دلار با چه معیاری طرح می شود ؟ نرخ ارز در کشور ما قبل از آن که یک متغیر بازاری باشد یک متغیر سیاستی است . نکته مهم و مساله اصلی در این بحث چگونگی تزریق دلارهای نفتی است . اگر دلارهای نفتی برای ایجاد زیرساخت ها و یا برای تامین مالی ارزی تجهیزات فنی تولید در بخش خصوصی هزینه شوند نتیجه ای کاملاً متفاوت با این که مستقیماً برای تامین مالی هزینه های جاری دولت به ریال تبدیل شوند خواهد داشت .
در ادامه این فصل، چهار گزاره تکمیلی شامل تخریب منطق تعامل دولت و مردم ، قشربندی اقتصاد خام فروشی ، حمایت از نخبگان و توسعه شهری در اقتصاد خام فروشی مطرح و تشریح شده اند .
فصل پنجم:
در فصل پنجم با عنوان «رهیافت هایی به سوی اقتصاد مقاومتی» با طرح دو دیدگاه چالش محور و شاکله محور آغاز می شود . دیدگاه نویسندگان در پیوند زدن اقتصاد مقاومتی با الگوی پیشرفت از طریق رهیافت شاکله محور جالب و به گونه ای نوآوری این کتاب است . در عین حال نمی توان پذیرفت که رهیافت چالش محور نیز برای جمهوری اسلامی ایران که در معرض چالش های دائمی از جانب دشمنان است واجد عناصر مفیدی نباشد و لذا ترکیب دو رهیافت بر انتخاب یکی از آن دو ارجح به نظر می رسد .
در ادامه فصل پنجم ۱۳ مورد تناسب راهبردی مطرح شده که از جمله تناسب راهبردی بخش واقعی با بخش پولی، تناسب بین صادرات و واردات ، تناسب خذمات رفاهی دولت با مالیات ، تناسب بخش مولد و سوداگری ، تناسب مصرف با سرمایه گذاری و … می باشد . این بحث نیر در نوع خود جالب است اما این که این تناسب ها نتیجه اقتصاد مقاومتی است و یا بستر ساز آن ویا هردو ، مورد تصریح قرار نگرفته است .
در ادامه ، طراحی پلت فرم اقتصاد مقاومتی (به تعبیر نویسندگان) با بیان شش مورد مفروضات آن مطرح شده است . در این مورد مطالب چندانی آورده نشده و بیشتر اهداف اقتصاد مقاومتی و این که حمایت های دولت می باید متناسب با زنجیره های ارزش ساز صورت گیرد مطرح شده است .
فصل ششم :
در فصل ششم با عنوان «به سوی آینده» چارچوب سیاستگذاری و تکرار سطوح سه گانه و شکل ۳ صفحه ۵۵ در شکل ۱-۶ صفحه ۱۱۸ آورده شده و دو شکل دیگر نیز که فریند دستیابی به اقتصاد مقاومتی و دسته بندی سیاست های اقتصاد مقاومتی است بدون این که در متن بدان ها ارجاعی داده شده باشد آورده شده اند . در ادامه سیاست های سه گانه شامل سیاست های یک لایه ای (از نظر نویسندگان تدافعی) مشمل بر پیشگیری از ورم و اقدامات ضربتی ، سیاست های مقاوم سازی دو لایه ای (مشتمل بر مهار تکفل ، تامین اجتماعی ،قابلیت سازی و توازن بخشی به وابستگی ها) و نیز سیاست های سه لایه ای ارتقاء دستگاه شناختی با ذکر اهداف هشت گانه آن آمده و توضیح داده شده اند .
در ادامه فصل ششم رهیافت هایی برای تحول در ترتیبات نهادی نظام با یک جدول حاوی نگاشت تحولات نهادی کلان برای گذار به اقتصاد مقاومتی آمده است. نکته مهم در جدول مربوطه (۳-۶۹ ) آن است که همه نهادهای مطرح شده دولتی و یا عمومی هستند و از نهادهای مردمی و بخش خصوصی ذکری به میان نیامده است . اگر اقتصاد مقاومتی مردم بنیان است ، الزاما نهادهای مردمی دارای نقش اساسی در آن خواهند بود و می باید در نگاشت نهادی مورد توجه قرار می گرفتند. درادامه این فصل سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی با توضیحاتی آورده شده اند .
- ارزیابی نهایی اثر :
ویراستاری کتاب از ایراداتی مانند ظاهر طبع ، وجود برخی اغلاط نگارشی و نیز برخی کاستی ها در ترتیب بندی مطالب در برخی فصول رنج می برد . فصل دوم کتاب بهتر بود حذف و در مقدمه کتاب ادغام می شد تا انسجام مفهومی کتاب تقویت شود . ارجاعات و پانوشت ها نیز می باید تقویت شوند . کتاب از زبان فنی مهندسی برخی تعابیر و اصطلاحات را به عاریت گرفته و فهم زبان کتاب برای خواننده عمومی قدری دشوار می نماید . در برخی موارد توضیح کافی پیرامون اصطلاحات بکار گرفته شده داده نشده است . با این همه ، کتاب از پشتوانه یک تتبع علمی و پژوهشی بهره گرفته است و طرحی نو در فهم اقتصاد مقاومتی درانداخته و در تشریح آن تا حدودی موفق بوده است . در میان کتبی که در موضوع اقتصاد مقاومتی تالیف شده اند این کتاب امتیازات خاص خود را دارد و به عنوان تلاشی برای نظریه پردازی اقتصاد مقاومتی قابل قبول است . کتاب می تواند به عنوان کمک درسی نیز مورد استفاده قرار گیرد .
[۱] . دانشیار اقتصاد دانشگاه جامع امام حسین (ع)
[۲]. با عنوان «بخش» از آنها در پیشگفتار نام برده می شود.
[۳]. که در فارسی درست آن «رانتی» و معادل انگلیسی آن نیز rentier می باشد . جالب این که با وجود استفاده متعدد از این واژه حتی یک بار نیز معادل انگلیسی آن در کتاب مورد اشاره قرار نگرفته است
[۴]. که منظور نویسندگان بخش اقتصاد غیر رسمی است .
[۵]. صفحه ۴ . پاراگراف دوم .
[۶]. بنا بر تفسیر المیزان سوق جمع ساق به مفهوم ساقه است . همچنین می دانیم که سوق به مفهوم بازار مفرد است و جمع آن اسواق است . در این صورت ارتباط دادن این دو به هم چندان منطقی و صحیح به نظر نمی رسد.