فاصله کوتاه کارآفرینی تا مفاسد اقتصادی در اقتصاد ما
اله مراد سیف / جای تعجب ندارد که مفسدان اصلی اقتصادی در چند دهه اخیر اغلب از مدعیان به نام کارآفرینی بوده اند . وجه مشترک ماجرای مفاسد اقتصادی و کارآفرینی مفسدان نیز اعتبارات کلان بانکی و نیز خرید و فروش املاک بوده است . فرمول ساده ای این ها را بهم مرتبط می کند . افرادی در نقش کارآفرین با مدیران بانکی ارتباط نزدیک برقرار می کنند . وام های کلان بانکی را در قالبی موجه با دادن سهمی از آن به مسئولان بانکی دریافت می کنند. این وام ها را به کار خرید املاک خوش موقعیت می زنند . از پاداش تورمی استفاده کرده و بار خود را می بندند . مساله اصلی در این حلقه دو عنصر اصلی است . وام بانکی در مقادیر کلان که با واحد «میلیارد» شمارش می شود دریافت می شود ، وام ها به جای هزینه شدن برای پروژه های مورد ادعا ، صرف ساخت و ساز و یا خرید و فروش املاکی که در معرض افزایش قیمت های زیاد هستند می شوند . در این حلقه مدیران بانکی از یک طرف گزارش فعالیت چشمگیری برای خود فراهم کرده اند و از طرف دیگر حق و حسابی هم به جیب زده اند . البته کارآفرین اصلی هم بار خود را بسته و برای پوشش زدوبندهای خود هم که شده واحدهایی تولیدی را هم راه اندازی می کند . اگر این واحد ها بتواند سود ویژه دیگری از طریق گرفتن مجوزهای تجاری مثلاً در کار واردات یا صادرات برای کارآفرین ایجاد کند وضعیت بهتر هم می شود . در این صورت حلقه وام – سود ویژه برای کارآفرین کامل شده است . خلق همه این سودهای ویژه هم از نظر کارآفرین «تولید ثروت» است . کارآفرین اگر بتواند آمار اشتغال ایجاد شده در واحدهای تحت پوشش خود را هم به تولید ثروت اضافه کند در این صورت انتظار دریافت نشان ملی را نیز از مسئولان مربوطه دارد و بوده اند از این قبیل کارآفرینانی که نشان ملی را هم گرفته اند . اما این حلقه تا کجا کار می کند ؟ تا جایی که یکی از دو اتفاق بیفتد . یا این که زیاده خواهی کارآفرین منجر به معوقات بانکی زیاد و خارج از توان لاپوشانی مدیران بانکی شود و یا این که نهادهای نظارتی در جایی به این حلقه زیبای «تولید ثروت» مشکوک شوند و پته کارآفرین را روی آب اندازند . اما زیان اجتماعی چنین حلقه فساد آلودی یکی این است که وام های بانکی هرز رفته و تولید واقعی که با فقر منابع مواجه شده ، تضعیف می شود ، دوم این است که سودهای ویژه که خود منشاء فساد آلود دارند ، به دامن زدن به فساد هم کمک می کنند و فضای کلی فعالیت اقتصادی را مسموم می سازند .در چنین فضای مسمومی همه تلاش های درست با خطر شکست مواجه هستند و امکان رقابت با فعالیت های برخوردار از فرصت های ویژه را ندارند.
زمینه دیگری که حلقه رانت را می شود در آن کامل مشاهده کرد واردات است . با وجود رانت هایی که در این زمینه وجود دارد ، تعجب نباید کرد که روز به روز واردات در کشور رونق می گیرد و تولید به محاق می رود . کالبدشکافی واردات به آسانی نشان خواهد داد که ورود هر کالایی را یک «سلطان» در دست دارد ، سلطان شکر ، سلطان روغن خوراکی ، سلطان سیگار، سلطان خودرو، سلطان گوشت و از این قبیل . در صادرات کمتر این گونه است مگر در آنجایی که رانتی وجود دارد (مانند سلطان قیر). لذا، این سلاطین را رانت تولید کرده و اینها نیز رانت را بازتولید می کنند. این هم برای خود چرخه ای است که تداوم پیدا می کند .
در زیر داستان یک کارآفرین (از جنس آنهایی که در یادداشت بالا توصیف شد) را از روزنامه آفتاب یزد ۹ اسفند ۹۷ می آوریم .مرور این داستان که چرخه رانت را به خوبی به تصویر می کشد درس آموز است.
آفتاب یزد- گروه سیاسی: چه کسی فکرش را میکرد آن بچه ۷ ساله دروازه دولاب که مانند کودکان کار در کنار پدرش سماور سازی میکرد، روزی تبدیل شود به سلطان میلیاردر ایرانی با ۱۴کارخانه و ۹ هزار پرسنل.
حسین هدایتی همان کودک کار سماور ساز پایین شهر تهران است که شهره شده به مالک و مدیرعامل هلدینگ استیلآذین ایرانیان. میگویند صاحب ۴۰ شرکت واقعی و شاید هم صوری دیگر نیز هست.
با این حال بیش از آنکه فعالیتهایش در زمینه تولید و صنعت او را معروف کرده باشد، اقدامات ورزشی و باشگاهداری او چنین کرده. نام هدایتی به نام تیمهای فوتبالی مثل پرسپولیس گره خورده است و البته تاسیس باشگاهی با نام استیل آذین.
اگرچه آقای عابر بانک فوتبال ایران را خیلیها با عناوینی مانند سرمایه دار و کار آفرین موفقی بر میشمرند که صاحب بکی از هلدینگهای بزرگ صنعتی کشور است و در ۱۴ استان کشور در زمینه فولاد، نیروگاه، پالایشگاه، مواد غذایی، کشاورزی، آبزیان و میگو فعالیت میکند. صنایع استیل آذین، شرکت خاورآذین، شرکت فجر گالوانیزه سپاهان کاشان، چندین کارخانه فولادسازی و ورق، شرکت نایبند بزرگترین شرکت پرورش میگوی ایران و نیز برجسازی در دبی، سهامداری یک بانک خصوصی، ریاست چندین شرکت تجاری در ایران و کشورهای دیگر خاورمیانه و داشتن املاک کشاورزی و مسکونی متعدد در ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس بخشی از داشتههای سابق و فعلی اوست.
هدایتی میگفت همه ذوق و شوقش در دو چیز خلاصه میشود؛ کارآفرینی و نان رساندن به مردم و دوم پرسپولیس!
داستان زندگی
عابر بانک پرسپولیسی اما داستان زندگی اش چطور از سماور سازی پدر به چنین جایی ختم شد؟ به جایی که هیچ بنی بشری به فکرش نیز خطور نمیکرد. ۱۴ ساله بود که همزمان با رفتن به دبیرستان در کارگاهی که بابا درست کرده بود در وسایل و تجهیزات یراق آلات چمدان و قطعه سازی شرکت کرد و طرحی نو درانداخت دیگر برای خود اوستایی شده بود. دیری نگذشت که بزرگترین تولید کننده تزئینات ساختمان را راهاندازی کرد.
وضع هدایتی آنقدرها خوب شده بود که در ۱۹سالگی بنز و بی ام و سوار میشد، یعنی درست همان سنی که خیلیها گرفتن گواهینامه رانندگی بزرگترین آرزویشان است. در میانههای دهه شصت و بعد از فوت پدر و البته رسیدن داراییهای بابا ؛ هم که دیگر نگو و نپرس…
هدایتی اما یک لقب دیگری نیز دارد.
خود او یک بار در گفتگویی با مجله کارخانه دار درباره بنز سواری و حضورش در یک نهاد میگوید: «نمیتوانستم ماشین بیکیفیت ساخت داخل را سوار شوم. در سال ۱۳۶۰ که وارد آنجا شدم با بنز ۲۸۰ مدل ۱۹۷۶ وارد شدم.»
هدایتی در مورد ثروتی که از آن روزها به دست آورده، گفته است: «گاهی زمینهایی را خریدم که بعدها میلیاردها تومان قیمتش شد؛ مثلا یک بار زمینی را خریدم دومیلیارد، اخیرا خریداری از من خرید ۳۰۰ میلیارد. من هر چی گیرم میآمد، ملک میخریدم و هرچه دارم از ملک دارم؛ مثلا سال ۱۳۷۵ یک قطعه زمین خریدم ۲۱میلیارد تومان، الان میخرند ۱۶۰میلیارد تومان. خب من چکار کنم زمین گران شده؟ مدیران حوزه اقتصاد باید پاسخ دهند که چرا.» او به خبرگزاری مهر گفته بود تولید ثروت، یک نوع عبادت برای بچه مسلمان است که باید مورد احترام قرار بگیرد.
هدایتی بنا به اذعان خودش در دوران جنگ ۵باغ ویلا داشته است که وقتی از جنگ و جبهه برمیگشت پاتوقش با رفقا در یکی از آنها باغ ویلاها یعنی در باغ لواسان بود؛ همان ویلایی که امروز خودش میگوید ۱۰۰ میلیارد تومان میارزد.
نام حسین هدایتی اما از سال ۱۳۸۳ بود که در رسانهها شنیده شد؛ زمانی که درگیری میان «علی پروین» با «اکبر غمخوار»، مدیر وقت باشگاه «پرسپولیس» بالا گرفت و هدایتی گمنام (برای مردم ولی آشنا برای مسئولان)، باشگاه «استیل آذین» را بنا کرد. علی پروین هم شد نماینده تامالاختیار این تیم. استیل آذین اگرچه به مرور از رمق افتاد اما بذل و بخششهای حسین هدایتی برای پرسپولیس، همچنان او را در صدر رسانهها قرار میداد و البته محبوب هم میکرد.
ثروت نهفته پدر و خوی بازار مسلکی هدایتی رفته رفته او را به مرور تبدیل به «رومن آبراموویچ» ایران کرد کسی که میتواند باشگاه فوتبال تاسیس کند و پرسپولیس را روی انگشتش بچرخاند. به هر صورت او را در سرتاسر ایران اگر اولین و پولدارترین فرد ندانند جزو هشت ثروتمند برتر قطعا قلمداد خواهد شد.
>پایان روزهای خوش
اما هدایتی هر بار با حاشیههای بیشتری در زندگیاش روبه رو میشد. چه زمانی که محمود صادقی لیست بدهکاران بانکی را در صفحات اجتماعی خود مشخص کرد و نام او به چشم خورد و چه در زمانی که عباس جعفری دولتآبادی از او گفت. اما این حاشیهها حتی به سالها قبل از افشای لیست بدهکاران بانکی برمی گردد… یعنی سال۹۱٫
تیرماه سال ۹۱ «غلامحسین محسنی اژه ای» به عنوان سخنگوی قوه قضاییه در مورد شایعه بازداشت حسین هدایتی در جمع خبرنگاران گفت: «اینکه هدایتی تحت تعقیب قرار گرفته را میدانم اما اینکه منجر به بازداشت وی شده یا خیر، اطلاعی ندارم. میدانم که پروندهای تشکیل شده است.»
همان روز برخی سایتها نوشتند که «عدالت بالاخره یقه یکی از بزرگترین بدهکاران بانکی کشور را گرفت و حسین هدایتی که با تبلیغات رسانه ای در ورزش تحت عنوان دسته چک شناخته میشد، بازداشت شد.»
از آن ماجرا سالها گذشت و کسی هم خیلی پیگیر داستان نبود تا اینکه هجدهم دی ۹۵ بود عباس جعفری دولتآبادی به طور رسمی خبر داد «ح ه» که در حوزه ورزشی فعالیت دارد به عنوان بدهکار کلان بازداشت شده است. بعد از مدتی هدایتی از بازداشت رها شد و باز هم داستانهای فوتبالی و حاشیه ای مانند پرداخت پولهای کلان به (م.ط) را خلق کرد.
اما افشاگری محمود صادقی نماینده مردم تهران درباره لیست بدهکاران بانکی از یک سو و اظهارات کسانی مانند محمد حسن نژاد عضو کمیته اقتصادی مجلس که اظهار داشت هدایتی هزار میلیارد به بانک سرمایه بدهکار است و برای این به پرسپولیس پول میدهد تا زندان نرود!
بیانگر آن بود که اوضاع او به مرور خیلی بدتر از قبل خواهد شد تا اینکه در خردادماه امسال خبر بازداشت دوباره او مطرح شد.
گفته میشود پرونده حسین هدایتی طبق کیفرخواست صادره شامل این بوده که او با پرداخت رشوه موفق به اخذ صدها میلیارد تومان وام از بانک سرمایه شده است و اکنون از ادای دیون معوق خود استنکاف میکند.
گفته شده هدایتی در بانک سپرده گذاری میکرده و اقدام به گرفتن وام مینموده است و سپس با یک چک، سپرده را آزاد میکرده است حتی خبر از بدهیهای ۵ هزارمیلیاردی او به این بانک بود با این حال روز گذشته معوقه بانکی او در جلسه دادگاهش ۱۵۰۰ میلیارد تومان اعلام شد.
و امروز آن کودک هفت ساله سماورساز و آن آبراموویچ ایرانی رخت زندانیان بر تن کرده و شده سوژه خبرگزاریها و پشت میلهها در انتظار حکمی است که بابت اتهاماتش به او داده میشود. اکنون پرسش اینجاست که آیا بدهیهای او آنقدر هست که وی را از همه داشتههای یک عمر کارخانه داری و کارآفرینی محروم کند؟