ظرفیت نهادی بازار بورس ایران و لزوم مدیریت هیجانات
اله مراد سیف / بورس به عنوان یک نهاد مهم اقتصادی کمتر مورد توجه تحلیل گران اقتصادی و مالی قرار می گیرد و از این جهت کارکردهای نهادی آن نیز مغفول باقی می ماند . آنچه بیشتر در تحلیل ها دیده می شود کارکرد مالی بازار بورس ، رشد و یا افول شاخص بورس و نوسانات قیمتی سهام بورسی است . در این تحلیل ها که با دو رویکرد بنیادی و تکنیکال انجام می شود، پیش بینی هایی ارائه میگردد که در شرایط عادی از روایی نسبی هم برخوردارند. لیکن، گاه هیجانات بورسی با چنان شدتی بر بازار غالب می شوند که هیچ یک از این تحلیل ها توضیح کافی برای آن ندارند . در این یادداشت با نگاهی نهادی به بازار بورس تلاش داریم توضیح متفاوتی برای رفتارهای هیجانی بورس ارائه دهیم .
وقتی گفته می شود که بازار بورس یک نهاد اقتصادی است منظور چیست و چه تفاوتی این نگاه با نگاه به بازار بورس به عنوان یک بازار مالی صرف وجود دارد ؟ ناگفته روشن است که یک بازار مالی خود یک نهاد اقتصادی است . پس منظور ما نوع نگاه به این بازار است و به طور مشخص می خواهیم یک نگاه نهادی با بازار مالی داشته باشیم . در نگاه نهادی چند نکته مهم وجود دارد که لزوما در نگاه دیگر به این بازار دیده نمی شود . این چند نکته به شرح زیر است :
- بازار بورس یک نهاد اقتصادی است که به شدت به اقتصاد رفتاری گره خورده است و از این جهت رفتارشناسی عوامل اقتصادی در این بازار مهم خواهد بود .
- نقش مسلط انتظارات در نهاد بورس از ویژگی های دیگر آن است . اگرچه انتظارات عوامل اقتصادی از آینده در همه بازارها تاثیرگذار است، لیکن به دلیل سیالیّت زیاد معاملات در بازار بورس، دامنه و شدت تاثیر انتظارات در آن بیشتر است و با سرعت بیشتری میتواند این انتظارات را منعکس سازد .
- در نهاد بورس عامل «فرهنگ اقتصادی» بسیار ظهور و بروز دارد . اساساً فرهنگ مسلط در بازارهای بورس همیشه با فرهنگ سفته بازی همراه بوده و خواهد بود . اگرچه در این بازار فرهنگ سهام داری نیز موثر است، لیکن در بسیاری از شرایط آنچه وجه غالب داشته و نمود بیشتری دارد، همان فرهنگ سفته بازی است . شاید در یک برداشت درست انتظار این می رود که در یک وضعیت با ثبات فرهنگ سهام داری بر فرهنگ سفته بازی در این بازار غلبه داشته باشد . از این جهت شاید غلبه فرهنگ سفته بازی بر این بازار را بتوان به عنوان شاخصی از بی ثباتی اقتصادی نیز در نظر گرفت.
اگر سه ویژگی فوق را مبنا قرار دهیم آنچه مهم است این خواهد بود که ظرفیت نهادی بازار بورس ایران مورد ارزیابی قرار گرفته و متناسب با این ظرفیت نهادی از آن انتظار حل و فصل مسایل اقتصاد ملی را داشته باشیم . در اینجا باید روشن شده باشد که منظور از ظرفیت نهادی چیزی فراتر از ظرفیت مالی بازار است و شامل ظرفیت فرهنگی و رفتاری و نیز چگونگی شکل گیری انتظارات عوامل اقتصادی از آینده نیز می شود . از این زاویه می توان اتفاقات اخیر در بازار بورس را نگاه دوباره ای داشته باشیم .
بازار بورس به دلایلی از جمله افزایش ارزش دارایی شرکت های بورسی و بر اثر تعدیلات تورمی و افزایش نرخ ارز، در سال گذشته و دو ماه اول سال جاری رشد خیره کننده ای را در شاخص کل تجربه کرد . رشدی که خود حاکی از نوعی اقبال هیجانی به این بازار هم بود و در شرایطی که شاخص کل از اردیبهشت سال ۱۳۹۸ تا اردیبهشت سال ۱۳۹۹ رشد ۵ برابری را تجربه کرده بود ، برخی سهام ها رشد بیش از ۲۰ برابری را نشان دادند . در این شرایط دولت بخشی از هلدینگ شستا به ارزش ۷ هزار میلیارد تومان را به بازار عرضه کرد که به سرعت به فروش رسید . همزمان دستور آزاد سازی سهام عدالت داده شد و بلافاصله سهام مدیریتی دولت در بانک ها در حجم وسیعی ، به هر کد بورسی معادل دو میلیون تومان تخصیص داده شد .همچنین دولت اعلام کرد به زودی شرکت های زیادی را در بورس عرضه خواهد و به وزیر نفت نیز برای عرضه شرکت های زیر مجموعه وزارت نفت دستور لازم داده شد . این اتفاقات بورس را که ظرفیت نهادی مشخص و محدودی دارد در آستانه یک عقب نشینی در رشد قیمت سهام قرار داد و موجب گردید که تنزل های متوالی و شدیدی را در شاخص کل شاهد باشیم . برای مردمی که نرخ پس انداز اندکی دارند و به دلیل رشد منفی تولید ملی و تورم های دو رقمی در سالهای گذشته، قدرت خرید آنها مرتب کاهش یافته است و از سر ناچاری و نه از شکم سیری به بازار بورس پناهنده شده اند و این حضور را با فروش دارایی های اساسی خود تامین مالی میکنند، شکست در این بازار به منزله شکست در زندگی خواهد بود . در برابر چنین اتفاقی همه می باید احساس مسئولیت کنند و مراقب تبعاتی که می توانند خطرناک نیز شکل گیرند باشند .
نتیجه این یادداشت این است که اگر دولت به دلایل خاص خود مانند نیاز بودجه ای قصد آن دارد که از ظرفیت بازار بورس برای واگذاری دارایی های خود استفاده کند ،الزاما می باید در کنار ظرفیت مالی ، ظرفیت نهادی بازار را ملاحظه کرده و از روشهایی بهره گیرد که موجب کنترل هیجانات در این بازار شده و پایداری آن را مختل نسازد .