رابطه تورم با نتایج انتخابات مجلس دوازدهم

اله مراد سیف /

تورم یعنی کاهش ارزش پول ملی . این پدیده بدون تردید آثار منفی زیادی برای اقتصاد ملی از یک طرف و اقشار متوسط و پایین تر از طرف دیگر دارد . تورم قدرت خرید اقشار پایین را ذوب می کند  سفره آنها را کوچک تر می سازد و توازن معیشتی آنها را برهم می زند . پس طبیعی است که مردم به تورم و هر آنچه بدان مربوط است حساس باشند . اما آیا نتایج انتخابات مجلس دوازدهم را می توان به تورم بالای موجود مرتبط دانست ؟

نتایج انتخابات را ممکن است از زوایای زیادی بررسی کنیم . از نظر نگارنده این نتایج نشان می دهد که مردم به نمایندگانی اقبال کرده اند که احساس می کنند از جنس خود آنها هستند. بر عکس، نمایندگانی که احساس می شده خود را در فاز بالاتری از مردم می دانند ، با هر سابقه انقلابی و اجرایی، کنار گذاشته شده اند . از این زاویه تورم با توجه دادن مردم به وضعیت معیشتی خود، موجب شده است از ما بهتران را مردم کنار گذاشته و به نمایندگانی رو آورند که هنوز رابطه خود را با مردم حفظ کرده اند . این شاید نوعی عملگرایی سیاسی در رفتار انتخاباتی مردم باشد و شاید سیاسیون را تشویق به اتخاذ سیاست های اصطلاحاً پوپولیستی کند که در این صورت می تواند پیامد منفی برای اقتصاد ملی داشته باشد . اما در هر صورت از مطالبه بحقی برخاسته است و پاسخ درخور را نیز از نظام اسلامی می طلبد. این پاسخ درخور البته می تواند این باشد که بدون ایجاد هزینه های سنگین بلند مدت اوضاع جاری مردم مورد توجه قرار گیرد. در واقع در این تحلیل، هندسه ذهنی مردم متوجه ارزش های اصیل انقلاب شده و همان ها را هم روی میز مطالبه گری خود قرار داده است. انقلاب اسلامی داعیه مردمی بودن را داشته و مسئولین طراز اول انقلاب را مردم با این ویژگی در خاطر دارند. سالهایی به قدمت نزدیک به نیم قرن بر انقلاب گذشته و فاصله های بسیاری میان مردم و مسئولین ایجاد شده است. این فاصله ها از تشریفات اداری گرفته تا سبک زندگی متفاوت مسئولین را شامل می شود و اکنون نتایج انتخابات مطالبه برای برگشت به همان ارزش های اصیل را فریاد می زند .

تورم از جمله متغیرهای مداخله گری است که این خیزش را رقم زده است. وقتی مردم متوجه شدند که پول آنها ارزش چندانی ندارد و مسئولین نه این که نمی توانند مشکل را حل کنند که گاه از احساس درست این مشکل هم ناتوان هستند، تنها راه برای آنها ظاهر شدن در صحنه انتخابات مجلس دوازدهم به گونه ای بود که مشاهده کردیم. مردم به بسیاری از مسئولین برای رد یا قبول آنها دسترسی ندارند، اما آنگاه که پای انتخاب در میان باشد، ترجیحات خود را آشکار می سازند و نتایجی را رقم می زنند که بسیاری را به تعجب وا می دارد . مردم ما به معنی دقیق کلمه سیاسی هستند ، شرایط خارجی را درک می کنند، قدر حافظان امنیت خود را می دانند و سپاسگزار رهبر ساده زیست خود هستند،  اما با مسئولین ولو با سابقه زیاد عقد اخوت نبسته اند . میزان را حال فعلی افراد می دانند و لذا شاخه های کهنه شده درخت انقلاب را  هرس می کنند و به امید جوانه زدن شاخه های نو برآمده آن منتظر می مانند .

تورم نوعی خودآگاهی در مردم رقم زده است و انتظار آنها را از مسئولین شفاف تر کرده است . رابطه تورم و بی عدالتی را مردم به خوبی درک می کنند و بهتر از هر اقتصاددانی می دانند تورم نتیجه مقاومت ملت ایران در برابر استکبار نیست، بلکه نتیجه عدم ایستادگی برخی مسئولین پای ارزشهای انقلاب است. وقتی این مسئولین به قطب های ثروت و قدرت نزدیک می شوند، نطفه تورم بسته می شود . تورم نتیجه بی عدالتی مالیاتی است که ثروت های انباشته را از یک طرف و تنزل ارزش پول ملی را از طرف دیگر رقم زده است. تورم را می شود درمان کرد اگر مسئولین به ارزش های انقلاب برگردند و با مردم بنشینند و از صاحبان درآمدها و ثروت های نجومی، حساب پس بگیرند . تورم را می شود درمان کرد اگر مسئولین نخواهند به جای رفتن به راههای دشوار فعال سازی ظرفیت های راکد و خلق ظرفیت های واقعی در اقتصاد که لازمه اش تلاش خستگی ناپذیر است، با ساده سازی واقعیت های پیچیده اقتصادی تلاش کنند با خلق پول و پول پاشی در اقتصاد صورت مساله را پاک کنند. تورم قابل درمان است اگر بساط رانت و رانت جویی با عبور مسئولین از زمینه های رانتی و ایستادن در کنار مردم برچیده شود. تورم را شفافیت اقتصادی درمان می کند و آن هم شفافیتی که در قدم اول از نمایندگان و شفاف شدن آراء آنها شروع شود . تورم با نزدیک شدن سطح زندگی مسئولین به پاییین درآمدها بسیار زودتر درمان می شود،تا تلاش برای جبران شکاف های موجود با خلق پول و دادن صدقات جاریه به مردم با عنوان یارانه .

مردم بسیار منتظر مانده اند تا این راهکارها پیگیری شود و تورم ریشه ای درمان شود . اما خبری نشده است. در بهترین دولت، بهترین مسئولین گزارش آماری داده اند که رقم تورم از فلان عدد به فلان عدد کاهش پیدا کرده و رهبر انقلاب هم نهیب زده اند که : « بله اما این کافی نیست» . کافی نیست یعنی شما خوبان کفایت لازم را نداشته اید تا کار اساسی انجام دهید. ولی آن مسئول دوباره دست به کار شده تا با آمارهای تازه تری به مردم کاهش نرخ تورم را گزارش کند و در آخرین آمار اعلام کرده که تورم را به ۳۵ درصد رسانیده ایم. این یعنی مردم، ما همه تلاش خود را کردیم اما بیمار اقتصاد ایران طاقت نیاورد و بهتر از این نشد .

تورم را نه از دریچه عدد و رقم، که باید از سفره مردم درک کرد تا برای حل ریشه ای آن بتوان درست اندیشه کرد . به راستی اگر روزی یکی از وزرای ما به خانواده خود بگوید که این ماه نمی توانیم گوشت بخریم، نمی تونیم برای غذا خوردن به رستوران برویم، نمی توانیم مسافرت برویم، اجاره منزل را نمی توانیم بدهیم و شما برای رفت و آمد باید از اتوبوس شهری استفاده کنید چه عکس العملی از آنها خواهد دید ؟ در آن صورت آیا آن وزیر تصور روشن تری از تورم و لزوم حل ریشه ای آن نخواهد داشت؟ آیا دیگر به این رضایت خواهد داد که قطب های ثروت زمینه های رانتی را میان خود تقسیم کنند و بر قله ثروت خود بیفزایند و او تنها نظاره کند .

تورم به زبان ساده یعنی بی عدالتی، که ریشه در ساختارهای معیوب و رانت خیز اقتصاد ایران دارد . تورم یعنی ثروت انباشته در کنار فقر زیاد. تورم ممکن است از نگاه اقتصادی یک دلیل ساده یِ رشد بی رویه نقدینگی را داشته باشد، اما اولا این تنها یک پدید ساده نیست و ثانیا همزمان توزیع بسیار نابرابر این نقدینگی را هم در کنار خود دارد. نقدینگی در کجا و با چه سازوکاری خلق می شود؟ و آنها که نقدینگی خلق شده را تصاحب می کنند چه کسانی هستند؟ و این دومی کمتر از اولی نباید دیده شود . تبانی ساختار بانکی رانتی ما با مراکز قدرت و ثروت است که سهم عمده ای از پاسخ هر دو سوال را می تواند در خود داشته باشد. مردم می دانند که راهکار تورم در برداشتن از ترجیحی نبوده است و اکنون هم در آزاد سازی اقتصاد به معنی متداول آن نیست. دولت های ما حکمرانی تورمی را  همیشه جای کاستی هایی که در «حکمرانی مردمی» داشته اند، گذاشته اند و این درست همان است که می گوییم راه ساده تر را رفته اند و البته به رغم ایجاد برخی فرصت های پولی زودگذر برای مردم،  کمتر نتیجه واقعی و اساسی حاصل شده است .

اکنون مردم با رای خود این مطالبه اساسی را روی میز گذاشته اند که باید به ارزش های اصیل انقلاب برگردیم و مسئولین در این برگشت مسئولیت بالاتری دارند . اگر نمی توانند، مسئولیت را رها کنند. نمی شود مسئول نظام اسلامی بود و مانند اقشار مرفه زندگی کرد . اگر مسئولین بخواهند میان این دو جمع کنند ، مردم آنها را کنار خواهند زد . دیگر این که باید درک درست تری از مشکلات اقتصادی داشته باشیم . راه کار بسیاری از مسایل در خارج از مرزها نیست. در دست مسئولین است، اما آن هنگام که درک درستی از وضعیت مردم پیدا کنند. پاک دستی مسئولین فقط از این جهت اهمیت ندارد که اختلاس نکنند و امانت دار بیت المال باشند که البته این بسیار مهم است . از این جهت هم مهم و بلکه مهمتر است که بتوانند در مقابل رانت جویان بایستد و حق مردم را ا آنها مطالبه کند. و به تعبیر رهبر معظم انقلاب با اژدهای هفت سر فساد مقابله کنند . اجرای عدالت به معنای واقعی آن، راه کار اساسی مسایل ما از جمله تورم است . مردم در انتخابات مجلس دوازدهم چنین مطالبه ای را فریاد زده اند .در یک تحلیل ساده سازی شده می توان ادعا کرد که بسیاری از آنها هم که پای صندوق رای نیامدند، همین مطالبه را داشته اند . تفاوت آنها در این است که فکر میکنند انتخاب آنها تاثیری در اصلاح وضع موجود نخواهد داشت.

 

پاسخ دهید

Your email address will not be published. Required fields are marked *