تن دادن به شفافیتِ FATF یعنی باختن جنگ اقتصادی به دشمن
اله مراد سیف / هنر مدیریت جنگ مدرن نظام سلطه در این است که با ایجاد نهادهایی که در ظاهر موجه و حتی برای زیستن ملت ها در جامعه جهانی لازم به نظر می رسند، ابزارها و سازوکارهایی را ایجاد می کند که به راحتی بتواند همه حرکت های مغایر با اهداف نظام سلطه را به دست خود ما و با کمترین هزینه خنثی کند . این نوع مدیریت را باید «دیکتاتوری نهادی نظام سلطه» نامید .
در تمام دوران پس از جنگ دوم جهانی ، امریکا سردمدار تشکیل نهادهایی بین المللی بوده که اگرچه در نگاه اول همه برای دوری جامعه جهانی از جنگ تشکیل شده اند، لیکن در عمل همان اهداف توسعه طلبانه ای را که آنها با جنگ دنبال می کردند برای آنها بدون جنگ تامین کرده اند. ایجاد نظام مالی پس از جنگ با محوریت دلار امریکا در فاصله سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۷۱ و به غارت بردن و بلعیدن منابع دنیا با قالب کردن دلار امریکا به جای طلا و سپس متلاشی کردن این نظام مالی توسط نیکسون رئیس جمهور وقت امریکا، پس از آن همه سوء استفاده از آن ، تنها یک نمونه از بازی نهادی امریکا با جهان است . تشکیل بانک جهانی و صندوق بین المللی پول با حاکمیت امریکا بر این دو نهاد و همه خسارت هایی که این دو نهاد در جهت تامین منافع امریکا به کشورهای خواهان توسعه در امریکای لاتین تحمیل کردند و گرفتار شدن این کشورها در روابط عنکبوتی نظام سلطه و بحران بدهی ها از دیگر کارکردهای نهادهای مذکور بوده است. نهادهای بین المللی ، اگرچه با مشارکت همه کشورها و یا قریب به اتفاق آنها تشکیل می شوند، لیکن در عمل به دلیل قدرت بالای چانه زنی امریکا در آنها عملا به سمت و سویی میروند که منافع امریکا اقتضا می کند. از همین سنخ نهادها آنهایی هستند که به صورت بین الدولی و البته باز با سردمداری امریکا و از ابتدا پشت شعارها و اهداف بسیار زیبا و البته کاملا منطبق براهداف سیاسی نظام سلطه و امریکا تشکیل می شوند که اتفاقا از جمله جدیدترین این نهادها همین FATF می باشد . نهادی که اساسا برای تکمیل سازوکار لازم در ایجاد اطمینان از اثربخشی تحریم هایی تشکیل شده است که در دوران معاصر امریکا به عنوان جایگزینی برای جنگ نظامی به صورتی گسترده و البته به صورتی روبه تزاید از آنها استفاده کرده است .
همه آنچه می تواند به عنوان دستآورد این نهاد بین الدولی بیان شود، شفافیت مبادلات مالی است . اگر هیچ قصد سوء ای از تشکیل این نهاد نیز در میان نباشد ، در شرایطی که ما با امریکا در یک جنگ اقتصادی تمام عیار با تحریم های مالی ، بانکی ، تجاری و سرمایه گذاری به صورتی کاملا عجیب و گسترده دست به گریبان هستیم و برای نفس کشیدن خود می باید همه هنر خود را برای دور زدن تحریم ها از راههای غیر مرسوم بکار گیریم ، چگونه می توانیم به داشتن شفافیت در روابط مالی و تجاری خود بیندیشیم و چگونه برخی بی پروا، همه تلاش خود را برای ایجاد فشار رسانه ای بر ارگان های قانونی جهت پیوستن به این نهاد مالی متعلق به نظام سلطه بکار می گیرند ؟
(در شرایطی فرضی) اگر برجام به نتیجه رسیده بود و مطابق تعهدات آنها همه تحریم ها ی هسته ای برداشته شده بود ، باز هم به دلیل پابرجا بودن تحریم های یکجانبه امریکا و تسلط بی چون و چرای امریکا بر نهادهایی مانند FATF ، می بایست در پیوستن به این نهاد با احتیاط رفتار می کردیم . حال اکنون که طرف مقابل ما و همه هم پیمانان اروپایی او با دشمنی تمام با ما رفتار کرده اند و پنهان نمی کنند که به دنبال انسداد کامل تجاری مالی و تجاری ما هستند به طوری که آشکارا حتی دارو را نیز بر ما تحریم کرده اند، با چه استدلالی برخی ساده اندیشان می گویند که باید تعهدات زیادی که در اصل آنها نیز ابهام های بسیاری وجود را امضا کنیم در حالی که همه اذعان دارند که با پیوستن نیز نباید انتظار هیچ گشایشی در روابط تجاری خود داشته باشیم . وجه دیگر ماجرا جنبه سلبی آن است : امریکا و دیگران تا کنون چه می توانسته اند در مقابله با ما و در تنگ کردن حلقه تحریم انجام دهند که نکرده باشند ؟ در این صورت هواداران داخلی FATF ملت را از چه چیزی بیم می دهند؟
با این همه شواهد روشن از خباثت امریکا و همراهی اروپا با آن آنچه برای ما باقی می ماند این است که بترسیم و تن به خواسته های ناحق آنها دهیم و یا با شجاعت بر مصالح خود پافشاری کنیم . در اینجا لازم است بخشی از وصیت نامه امام راحل عظیم الشان را مرور کنیم که مرقوم فرمودند :
« وصیت من به گروههای مسلمان که از روی اشتباه به غرب و احیاناً به شرق تمایل نشان میدهند و از منافقان که اکنون خیانتشان معلوم شد گاهی طرفداری میکردند و به مخالفانِ بدخواهان اسلام از روی خطا و اشتباه گاهی لعن میکردند و طعن میزدند، آن است که بر سر اشتباه خود پافشاری نکنند و با شهامت اسلامی به خطای خود اعتراف، و با دولت و مجلس و ملت مظلوم برای رضای خداوند هم صدا و هم مسیر شده و این مستضعفان تاریخ را از شرّ مستکبران نجات دهید؛ و کلام مرحوم مدرس آن روحانی متعهد پاک سیرت و پاک اندیشه را به خاطر بسپرید که در مجلس افسرده آن روز گفت: اکنون که باید از بین برویم چرا با دست خود برویم.
من هم امروز به یاد آن شهید راه خدا به شما برادران مؤمن عرض میکنم اگر ما با دست جنایتکار امریکا و شوروی از صفحه روزگار محو شویم و با خون سرخ شرافتمندانه با خدای خویش ملاقات کنیم، بهتر از آن است که در زیر پرچم ارتش سرخ شرق و سیاه غرب زندگی اشرافی مرفه داشته باشیم. و این سیره و طریقه انبیای عظام و ائمه مسلمین و بزرگان دین مبین بوده است و ما باید از آن تبعیت کنیم؛ و باید به خود بباورانیم که اگر یک ملت بخواهند بدون وابستگیها زندگی کنند میتوانند؛ و قدرتمندان جهان بر یک ملت نمیتوانند خلاف ایده آنان را تحمیل کنند.»